کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ره نداد آه قدرم بر سر خوان تو ملک
    کز نمکدان تو بر لب زنم انگشت نمک
    رستخیزی که شود زیر و زبر کار جهان
    چند رختم به سما باشد و بختم به سمک
    می شدم دامن ترسابچه گیرم پی کام
    عشق فریاد برآورد که الله معک
    هرکه در کعبه به اخلاص نشد خالص نیست
    دل ما سنگ سیاهست ولی سنگ محک
    من کجا فن سراییدن اشعار کجا
    آن چه بر لوح جبین رفت نمی گردد حک
    بر جمال تو نهادند از آن خال سیاه
    که ز حسن تو نیفتند ملایک در شک
    عشق می جستم و دل بود سراسیمه که چیست
    ناگهم فکر تو از صد هوش آورد به یک
    شد چنان عشق تو کز صحبتم از دور شوی
    متصور به جمال تو درآیند ملک
    هر دم افسانه جانکاه «نظیری » بیش است
    عمر رفت و نه نشستیم به هم یک دو شبک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha