کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان شب که یار کرد نگاهی به سوی دل
    دیگر به سوی خویش ندیدیم روی دل
    صاحبدلی بود که نصیبی به ما دهد
    گویی به خاک ما نرسیدست بوی دل
    آن را که رخ ز آیینه دوست تافتند
    پهلوی دل نشسته نبیند عدوی دل
    بر من نکرد مرحمتی پیر می فروش
    تا بر سر خمش نشکستم سبوی دل
    بر حق گرفت خون دل و دیده دامنم
    از عیش های دیده بریدم گلوی دل
    دستم به چاک سینه از آن باز کرده اند
    تا من به آب دیده کنم شست و شوی دل
    اغوای دیو و ذلت آدم به آب رفت
    سر داده اند سیل محبت به جوی دل
    هرچند گویم از غم دل بیشتر شود
    خالی نمی شود دلم از گفتگوی دل
    گفتم شوم ملازم دل بینمت مگر
    هرچند برشدم نرسیدم به کوی دل
    زان دم که دل به دست رضایت سپرده ام
    از وی نکرده ام پس از آن جستجوی دل
    یاری که دستگیری یاری کند کجاست؟
    از هر غمم غم تو کند جستجوی! دل
    بنشین که راحتست «نظیری » وجود عشق
    یک آرزو کنند هزار آرزوی دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha