کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لطف می خون در رگ افسرده می آرد به جوش
    قول نای و چنگ طبع مرده می آرد به جوش
    نرگسش هرگه که می بیند به سوی سنبلش
    مجمع دل های برهم خورده می آرد به جوش
    شب به مستی پرسش مطرب ره حرفم گشود
    سمع دانا نکته پرورده می آرد به جوش
    نیست ما را در صلاح کار ما هیچ اختیار
    پند بی دردان دل آزرده می آرد به جوش
    قول ما صاف است در میخانه ما درد نیست
    پیر ما در خم عنب افشرده می آرد به جوش
    سهل نبود کشتن ما کافران آگاه مباش
    قتل ما در خاک خون مرده می آرد به جوش
    یار چون گرم غضب گردد «نظیری » لب ببند
    شکوه خوی در تاب آورده می آرد به جوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha