کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بستم در تصرف گفت و شنید خویش
    دادم به قبض و بسط تو قفل کلید خویش
    رفتم به آه و ناله کنم ساز خلوتی
    بردم ز مجلس تو نشید و نبید خویش
    شب از خیال وصل تو خوابم نمی برد
    چون کودکان ز خوشدلی روز عید خویش
    با صد ستاره سوخته دارد قرینه ام
    در منتم ز اختر بخت سعید خویش
    ترسم که یا روز جزا سر به سر کند
    با ذوق تیغ خویش ثواب شهید خویش
    چل سال شد که مرثیه خوانم به فوت عمر
    تا کی به صوت خویش سرایم نشید خویش
    شد عمر و قید بندگی از گردنم نرفت
    سرمایه باختم به فروش و خرید خویش
    تلخ مسیح از چه چشم من که دیده ام
    در نیستی خویش علاج مفید خویش
    از جان غلام پیر مغانم که خلق او
    کردست منکران جهان را مرید خویش
    هرگز نظر دو جلوه به یک رنگ ازو ندید
    هستم همیشه در غلط از سهو دید خویش
    سودای چون تویی به «نظیری » کجا رسد
    صد شهر مشتری و تو در من یزید خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha