نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۵: بستم در تصرف گفت و شنید خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بستم در تصرف گفت و شنید خویش دادم به قبض و بسط تو قفل کلید خویش رفتم به آه و ناله کنم ساز خلوتی بردم ز مجلس تو نشید و نبید خویش شب از خیال وصل تو خوابم نمی برد چون کودکان ز خوشدلی روز عید خویش با صد ستاره سوخته دارد قرینه ام در منتم ز اختر بخت سعید خویش ترسم که یا روز جزا سر به سر کند با ذوق تیغ خویش ثواب شهید خویش چل سال شد که مرثیه خوانم به فوت عمر تا کی به صوت خویش سرایم نشید خویش شد عمر و قید بندگی از گردنم نرفت سرمایه باختم به فروش و خرید خویش تلخ مسیح از چه چشم من که دیده ام در نیستی خویش علاج مفید خویش از جان غلام پیر مغانم که خلق او کردست منکران جهان را مرید خویش هرگز نظر دو جلوه به یک رنگ ازو ندید هستم همیشه در غلط از سهو دید خویش سودای چون تویی به «نظیری » کجا رسد صد شهر مشتری و تو در من یزید خویش نظیری نیشابوری