کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بلاست خط نگارین و زلف خود به خمش
    دگر ز فتنه چه بر سر نوشته تا قلمش
    به این جمال و نکویی که اوست می ترسم
    موحدان به خدایی کنند متهمش
    اگر فریب ملایک دهد عجب نبود
    که یاصمد بنویسند جای یاصنمش
    شبی به ناله دلش را اگر به دست آری
    به هر امید توان کرد تکیه بر کرمش
    دلی که راه به آن چشمه زنخدان برد
    مسیح آب خضر می دهد به جام جمش
    شعور نیست که یک دم به خویش پردازم
    خرابم از قدح التفات دم به دمش
    اگر زین به رگم ریش باخبر نشوم
    ز پای تا بسرم محو لذت المش
    به قید زلف گره گیر او گرفتارم
    دریغ جان نتوانم فشاند در قدمش
    پریده دل به هوای کسی «نظیری » را
    که گرد کعبه بگردد کبوتر حرمش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha