کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این جا نه بهر سنگ سیه نور فروشند
    این مایه بینش نه بهر کور فروشند
    فریاد که هرکس به اسیری فتد او را
    شرطست که از خویش و وطن دور فروشند
    غیرت نگذارد که به چشم و دل منکر
    یک ذره ز خاکستر منصور فروشند
    زیبنده بود دعوی مستوری خوبان
    هرچند که جولان به سر طور فروشند
    سردست چنان خانقه و دیر که آتش
    در وادی دوری شب دیجور فروشند
    آن دردکشانی که شناسای عیارند
    فردوس به یک خوشه انگور فروشند
    اخراج مغل خواهم و تاراج قزلباش
    کز هند برند و به نشابور فروشند
    در عشق تو با قدر و بهایم که عزیز است
    ویرانه که در کشور معمور فروشند
    قربان شدگان تو به قصاب سر کوی
    یک سینه به صد ضربت ساطور فروشند
    با ریش دل و سینه ناسور «نظیری »
    خوش باش که کم بنده رنجور فروشند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha