کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم را نور رحمت از وداع جان فرو گیرد
    شهادت خانه ام را پرتو ایمان فرو گیرد
    دل پرحسرتی دارم که هر سو چشم بگشایم
    سرشک حسرتم از دیده تا دامان فرو گیرد
    ز بس ساید به هم در کیش طاقت ناوک آهم
    خراش سینه ام را سونش پیکان فرو گیرد
    ز خرسندی مدان گر بی تو بر بستر نهم پهلو
    سرم را اضطراب از زانوی حرمان فرو گیرد
    در آن ساعت که آهم گرد راه از چهره افشاند
    جراحت های اهل درد را درمان فرو گیرد
    به حسرت می سپارم جان، ببند از گریه چشمم را
    که گر اشکی بیفتد دهر را طوفان فرو گیرد
    اگر آید بجز یاد تو در خاطر «نظیری » را
    ز دل تا بگذراند صد رهش نسیان فرو گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha