کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بزم خالی می شود مطرب خموش
    ساقیا جامی بده جامی بنوش
    تلخی از میگون لبان در کام ریز
    نیم مستم از شراب نیم جوش
    در دم آخر گران تر ده قدح
    تا برندم مست از مجلس بدوش
    دل به بدخویی نمی آید به دست
    لطف و حسنت هست، در خوبی بکوش
    گر گره بگشایی از بند قبا
    خار گردد گل به جیب گل فروش
    غمزه صد جا پرده دل می درد
    تو خوشی می گوی و پندی می نیوش
    تو درم بگشای، هرکس خوب نیست
    پرده گو بر روی نازیبا بپوش
    هیچ می دانی که در صحرا و باغ
    تا سحر از غیب می آید سروش
    خار و گل در جوش و ما شب خفته ایم
    ناطقان خاموش و گنگان در خروش
    صد چو بلبل مست دستانت شود
    گر برآری پنبه همچون گل ز گوش
    در غمم گفتی «نظیری » را چه رفت
    هقل هوش و هقل هوش و هقل و هوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha