کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوشا کز بس هجوم گریه ام در دامن آویزد
    سر دست نگارینم نگار از گردن آویزد
    چنان در دست آویزم به دل گرمی و دمسازی
    که در هنگام جان بازی به دشمن دشمن آویزد
    نسازد بوی یوسف دیده یعقوب را روشن
    اگر عشق زلیخایش نه در پیراهن آویزد
    مقیم کوی تو بی روی تو با بلبلی ماند
    که صیادش به ماه دی قفس در گلشن آویزد
    گرفتم در پر پروانه سوزم درنمی گیرد
    حذر کن زان که ناگه آتشم در روغن آویزد
    دلی دارم به دست طعن ناصح چون کهن دلقی
    که در هر بخیه لختی خرقه اش از سوزن آویزد
    چراغ ما چه زیب و فر دهد محفل سرایی را
    که قندیل مه و مهرش فلک از روزن آویزد
    ببینی گر جلایی از مه و پروین مشو ایمن
    به شکل خوشه گه صیاد دام از خرمن آویزد
    پی درد «نظیری » این همه گفت و شنو دارم
    گلی می چینم از گلشن که خاری در من آویزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha