نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۱: خوشا کز بس هجوم گریه ام در دامن آویزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوشا کز بس هجوم گریه ام در دامن آویزد سر دست نگارینم نگار از گردن آویزد چنان در دست آویزم به دل گرمی و دمسازی که در هنگام جان بازی به دشمن دشمن آویزد نسازد بوی یوسف دیده یعقوب را روشن اگر عشق زلیخایش نه در پیراهن آویزد مقیم کوی تو بی روی تو با بلبلی ماند که صیادش به ماه دی قفس در گلشن آویزد گرفتم در پر پروانه سوزم درنمی گیرد حذر کن زان که ناگه آتشم در روغن آویزد دلی دارم به دست طعن ناصح چون کهن دلقی که در هر بخیه لختی خرقه اش از سوزن آویزد چراغ ما چه زیب و فر دهد محفل سرایی را که قندیل مه و مهرش فلک از روزن آویزد ببینی گر جلایی از مه و پروین مشو ایمن به شکل خوشه گه صیاد دام از خرمن آویزد پی درد «نظیری » این همه گفت و شنو دارم گلی می چینم از گلشن که خاری در من آویزد نظیری نیشابوری