کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گردش چشم بتان مستی من حالی کرد
    دور وارون نتواند قدحم خالی کرد
    قبض درکار ندیدم چو شدم مست مدام
    حل هر عقده که می کرد به خوشحالی کرد
    پای جبریل به کرسی خیالم نرسد
    عشق بس پایه معراج مرا عالی کرد
    شور این بادیه از بادیه گردیست مدام
    رخت مجنون به عدم برد و مرا والی کرد
    هرکه بر خوان طمع دست نیازید رسید
    مگس آلوده شد از شه گران بالی کرد
    عجم در مجلس اصحاب به کارست که جنگ
    جای از خسته درونی و حزین نالی کرد
    دلم از خنده نوشین حریفان بگرفت
    گوشه یی کو که دل از گریه توان خالی کرد
    قصه عشق به وصف تو طویل است طویل
    درک تفسیر جمالت خرد اجمالی کرد
    یوسف از خواری اخوان به کسادی افتاد
    که فروشنده به پیش آمد و دلالی کرد
    بود نزدیک که کام از لب شیرین گیرد
    دست می یافت ظفر بخت بداقبالی کرد
    کرد بازیچه معشوق «نظیری » خود را
    آن چه خردان نکنند او به کهن سالی کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha