نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۲: گردش چشم بتان مستی من حالی کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گردش چشم بتان مستی من حالی کرد دور وارون نتواند قدحم خالی کرد قبض درکار ندیدم چو شدم مست مدام حل هر عقده که می کرد به خوشحالی کرد پای جبریل به کرسی خیالم نرسد عشق بس پایه معراج مرا عالی کرد شور این بادیه از بادیه گردیست مدام رخت مجنون به عدم برد و مرا والی کرد هرکه بر خوان طمع دست نیازید رسید مگس آلوده شد از شه گران بالی کرد عجم در مجلس اصحاب به کارست که جنگ جای از خسته درونی و حزین نالی کرد دلم از خنده نوشین حریفان بگرفت گوشه یی کو که دل از گریه توان خالی کرد قصه عشق به وصف تو طویل است طویل درک تفسیر جمالت خرد اجمالی کرد یوسف از خواری اخوان به کسادی افتاد که فروشنده به پیش آمد و دلالی کرد بود نزدیک که کام از لب شیرین گیرد دست می یافت ظفر بخت بداقبالی کرد کرد بازیچه معشوق «نظیری » خود را آن چه خردان نکنند او به کهن سالی کرد نظیری نیشابوری