کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به اختیار تو در باختم ارادت خویش
    کنون به لطف تو مستغنیم من درویش
    نمی توان دل یک ذره بی جراحت یافت
    ز ابروی تو که تیری خطا نکرد از کیش
    ز صد هزار یکی با تو ره به سر نبریم
    تو لاابالی و خودرای و ما صلاح اندیش
    به غمزه گو به تأمل قیامت انگیزد
    هنوز می چکدش خون خلقی از سر نیش
    کرشمه ات که بجز داغ بر جگر ننهد
    غنیمت است که گاهی بخاردم دل ریش
    ز تن چگونه به راحت برون رود جانم
    خیال گردش چشمت نمی رود از پیش
    ز چاشنی و حلاوت نمی کنم سیرم
    غمت که هست کم او فزونتر از هر بیش
    همین که رای تو دیدم، پی تو گردیدم
    ز شوق عشق تو غافل شدم ز مذهب و کیش
    دگر نماند سر خانمان «نظیری » را
    که آشنای تو بیگانه می شود از خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha