کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دهر پرفتنه و شورست ز چشم سیهش
    داری از چشم بد خلق خدایا نگهش
    هرکه را باعث عصیان و خطا عشق شود
    ملک از رشک بسوزد که نویسد گنهش
    پر مگو خواجه که عشرتگه ما روشن ازوست
    همه جا هست، ولی در همه دل نیست رهش
    دل هرکس که درین غمکده صحرا گردد
    ناگهان یوسف کنعان به در آید ز چهش
    رشک بر کودک لشکر شکن ما دارد
    پادشه زاده که هستند ز خاصان سپهش
    ملک چین با بت و بتخانه به یغما ببرد
    گر کله گوشه به یغما شکند پادشهش
    اجر بیداری چل ساله نثاریست قلیل
    روز گردید شب ما ز مه چاردهش
    ماه نو کرده ز افلاس تهی پهلو را
    ناز بر اوج هوا سوده چو پر کلهش
    عجب ار در دل ویران «نظیری » گنجد
    کوه را تاب نباشد که شود جلوه گهش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha