کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غم گرد فراق دید از دور
    آویخت دگر به جان رنجور
    از عشرت ناقص زمانه
    کوتاه عمل ترم ز مخمور
    رخساره خوش دلی نه بینم
    دل شد ز فراق چشم بی نور
    تقصیر نشد به گریه پنهان
    در آب نشد دفینه مستور
    زخم جگرم که می زنم جوش
    کان نمکی که می کنی شور
    کوته نشود به خامشی حرف
    مرهم چه کند به زخم ناسور
    آنجا که شراب شوق دادند
    ته جرعه ز من گرفت منصور
    بویی ز نشاط ما ندارد
    آب و گل صدهزار فغفور
    مشکل حالی و طرفه کاری
    خود شاهد و خود نشسته مهجور
    کار تو همه به دل موافق
    از نیکویی تو چشم بد دور
    زود از تو غنی شود «نظیری »
    درویش یکی و شهر معمور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha