کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گهی که وقت علاج دماغ من باشد
    نسیم در یمن و نافه در ختن باشد
    مقیدم به بت خود چنان که می خواهم
    نه بت پرست، نه بت گر، نه بت شکن باشد
    ز طور عشق همه کار عقل دیگر شد
    چو آصفی که سلیمانش اهرمن باشد
    مشو به خویش مقید که مرغ زیرک را
    خطرگهی است که مشغول خویشتن باشد
    سفر گزین که نهال اول ار ملول شود
    زمین غربتش آخر به از وطن باشد
    چو ذره ام به هوای در تو بازاریست
    که دورگردی من رشک انجمن باشد
    ز بس که جامه ز شوق تو پاره پاره کنم
    به هرچه دست زنم چاک پیرهن باشد
    توان ز نامه من یافت اشتیاق مرا
    عیار شوق به اندازه سخن باشد
    ز ناله بس نکنم زان که کم رسد آسیب
    بر آن درخت که مرغی صفیرزن باشد
    چو شاخ گل همه مرغان سزد که گوش شوند
    که بلبلی چو «نظیری » درین چمن باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha