کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به غمزه روز الستم همین معامله بود
    ابد رسید و نیاسودم این چه مشغله بود
    نصیب من ز ازل درد بی دوا گردید
    که بردباری هرکس به قدر حوصله بود
    ببوی من سبب اجتماع دل ها گشت
    جنون که باعث آشفتگی سلسله بود
    به صفحه نقش خط و خال خویشتن نقاش
    نکو کشید که آیینه در مقابله بود
    دلم ز سر دهانش به قیل و قال افتاد
    لطیفه یی ز لبش صد هزار مسئله بود
    لبش به دادن کامم نمود جهد اما
    به غمزه کرد حوالت که بد معامله بود
    فریب قول بداندیش گرگ فاسد گشت
    ربود یوسفی از ما که چشم قافله بود
    به نکته گفت خجل می کنم «نظیری » را
    ز قول خویش فراموش کرد این صله بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha