کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون ابر بهاری به سرم سایه فکن شد
    بر هر بر بومم که نظر کرد چمن شد
    چون شمع که شد رهبر پروانه به آتش
    دل سوزی او باعث جان بازی من شد
    می خواست شود قایل نظمم به بلاغت
    صدپایه به شیب آمد و بر اوج سخن شد
    بی جام همه می کش و بی باده همه مست
    از نظم نو آیین مغان رسم کهن شد
    شک نیست که از نیم نظر کار برآید
    آن را که دلیل آصف اعجاز سخن شد
    همسایگیش را اثر ابر بهارست
    هم خانه گلستان شد و هم خار سمن شد
    از یار و دیار ار نکنم یاد عجب نیست
    از رشک من امسال غریبی به وطن شد
    بر خاک درش جای شهیدان ندهد کس
    لطفی است که کافور تن و عطر کفن شد
    مهمان بهشتی مخور اندوه «نظیری »
    نزهتگه حوران جنان بیت حزن شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha