نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۹: چون ابر بهاری به سرم سایه فکن شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون ابر بهاری به سرم سایه فکن شد بر هر بر بومم که نظر کرد چمن شد چون شمع که شد رهبر پروانه به آتش دل سوزی او باعث جان بازی من شد می خواست شود قایل نظمم به بلاغت صدپایه به شیب آمد و بر اوج سخن شد بی جام همه می کش و بی باده همه مست از نظم نو آیین مغان رسم کهن شد شک نیست که از نیم نظر کار برآید آن را که دلیل آصف اعجاز سخن شد همسایگیش را اثر ابر بهارست هم خانه گلستان شد و هم خار سمن شد از یار و دیار ار نکنم یاد عجب نیست از رشک من امسال غریبی به وطن شد بر خاک درش جای شهیدان ندهد کس لطفی است که کافور تن و عطر کفن شد مهمان بهشتی مخور اندوه «نظیری » نزهتگه حوران جنان بیت حزن شد نظیری نیشابوری