کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شادی عشق تو هنگامه غم برهم زد
    شور حسنت نمکی بر جگر آدم زد
    شب ز دیدار تو گردید به مهر آبستن
    جامه بر سنگ ز سور رخ تو ماتم زد
    شهد لب های تو دکان طبیبان در بست
    دست در دامن تیغ نگهت مریم زد
    کعبه آمد حجرالاسود خالت بوسید
    غوطه در موجه چاه ذقنت زمزم زد
    تا قضا خال بهشتی جمال تو بدید
    شست آن خال که بر ناصیه آدم زد
    به سخندانی تو طفل ندیدست کسی
    گره اعجاز لبت بر نفس مریم زد
    عشق دوشاب دل آن روز که سودا می پخت
    مایه مهر برین شیره جان ها کم زد
    دوش می خواست قدم بر من افتاده نهد
    کند خاک من و بر دیده نامحرم زد
    دولت از فیض دم صبح «نظیری » دریافت
    در به غواص ندادند که بی جا دم زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha