کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درد و غمت که همچو هما استخوان خورند
    بر من مبارکند گرم مغز جان خورند
    بر نامه ام مخند که آشفته خاطران
    مو کز قلم کشند نی اندر بنان خورند
    مست آئییم به صلح اگر نکهتی بری
    زان می که در محبت هم دوستان خورند
    نیشکر آن چنان نخورد کس ز دست دوست
    کازادگان ز دست مبارز سنان خورند
    جانی و صد کرشمه مژگان چه می کنم
    این تیرها تمام اگر بر نشان خورند
    چشم هزار تشنه جگر در کمین تست
    ترسم که خام میوه این بوستان خورند
    آزادگان به جای رسیدند و ما همان
    زان رهروان که گرد پی کاروان خورند
    هرجا گلی است بهر «نظیری » طربگهی است
    کی بلبلان مست غم آشیان خورند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha