کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کس چو من نیست که پیش نظر از دل برود
    غایب از دیده نگردد ز مقابل برود
    دولتی بود که مردیم به هنگام وداع
    آنقدر زنده نماندیم که محمل برود
    راه بیگانگیی پیش نداری که کسی
    به دلیل ره و طی کردن منزل برود
    صبر داریم که این تهمت عشق از سر غیر
    همچو خون بحل از گردن قاتل برود
    قصه ما به عزیزان وطن خواهد گفت
    هرکه را تخته ازین ورطه به ساحل برود
    نیکویی دوستی آرد به دل دشمن و دوست
    همه جا سر زند این ریشه چو در گل برود
    مرد عاشق ندهد دل به تماشای جهان
    آن دهد کیسه به طرار که غافل برود
    سر چشمان تو گردم که زبس خونخواری
    قطره ای خون نگذارد که ز بسمل برود
    من و آزار «نظیری » به کسی عارم باد
    به زبان آید از آنم گله کز دل برود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha