به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوریغزل هاشمارهٔ ۹۳: خواهم این بستان پرغم را به شوری درشکست

930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خواهم این بستان پرغم را به شوری درشکست
این قفس تنگست بر مرغ تو بال و پر شکست
روزگار از خاطرم چون نیل از رخسار شست
آسمان بر آتشم چون عود در مجمر شکست
پای از پیش آمد و کارم ز پس دامن گرفت
دست در اندیشه یارم به زیر سر شکست
طعم شکر داد عشق ار در گلو کافور ریخت
تلخی می داد غم ور شیرم از شکر شکست
دیدنش بر حسرت من حسرت دیگر فزود
خواستم پیکان برآرم در جگر نشتر شکست
دوستان هرگز نبینند از محبت عیب دوست
خاطرم خوش شد اگر می ریخت گر ساغر شکست
در رخش آهی کشیدم خاطرش آزرده شد
باد بر بستان وزید و شاخ نازک تر، شکست
می کشم حرمان من بی ظرف در بزم وصال
شوق دل پیمانه ام را بر لب کوثر شکست
در برون در «نظیری » شد هلاک از انتظار
مژده ای بخشید مسکین را که مجلس برشکست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲: عشق است که علم دو جهان مختصر اوست 2شمارهٔ ۹۳: خواهم این بستان پرغم را به شوری در ...3شمارهٔ ۹۴: دل به قرب و بعد ازو مهجور نیست 4شمارهٔ ۹۵: عشق عصیانست اگر مستور نیست 5شمارهٔ ۹۶: هیچ راز از دیده صاحب تمیزان دور نی ...6شمارهٔ ۹۷: هرکس شهید آن مژه های درازنیست 7شمارهٔ ۹۸: گشت دوزخ شرری ز آتش سودایش ریخت 8شمارهٔ ۹۹: قرعه بر وصل زند دیده و سامانش نیست 9شمارهٔ ۱۰۰: هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست 10شمارهٔ ۱۰۱: خمار می به لبم قفل زد ایاغ کجاست؟11شمارهٔ ۱۰۲: بی عشق عقل را هنری در دماغ نیست 12شمارهٔ ۱۰۳: هجران نمکی سودو به داغ دل ما ریخت 13شمارهٔ ۱۰۴: به شرح حالت من نامه ها در اطرافست 14شمارهٔ ۱۰۵: کس ننمود جرعه یی کز جگرم گزک نخوا ...15شمارهٔ ۱۰۶: چنان ز خانه برون رفتنم به دل ننگ ...16شمارهٔ ۱۰۷: زهی نسخه آفرینش جمالت 17شمارهٔ ۱۰۸: تو را به کعبه مرا کار با دل افتاد ...18شمارهٔ ۱۰۹: در خون دیده گشته تنم بسمل تو نیست 19شمارهٔ ۱۱۰: گه تجلی مانع است و گاه هجران حایل ...20شمارهٔ ۱۱۱: ذوقی به کمالست و وصالی به دوامست 21شمارهٔ ۱۱۲: نشست پهلوی من وز رقیب جام گرفت 22شمارهٔ ۱۱۳: عشق را کام به عهد دل خود کام تو ن ...23شمارهٔ ۱۱۴: اخترشناس در روش بخت من گم است 24شمارهٔ ۱۱۵: بویی از آن دو سلسله خم به خم گذشت 25شمارهٔ ۱۱۶: فرحی نیست که در پهلوی آن صد غم نی ...26شمارهٔ ۱۱۷: گر کند گیتی وفایی با وفاداران خوش ...27شمارهٔ ۱۱۸: بیا که مردم و بر راه چشم جان بازس ...28شمارهٔ ۱۱۹: ابری به نظر آمد و برقی ز میان جست 29شمارهٔ ۱۲۰: هین قدح، شمع شبستان این است 30شمارهٔ ۱۲۱: زبان طعنه ما کوته از بریدن نیست 31شمارهٔ ۱۲۲: داغ دل در عشق افسردن نمی داند که ...32شمارهٔ ۱۲۳: هوا بدیهه رسانست و باغ موزون است 33شمارهٔ ۱۲۴: محبت تو به هر دل نشست کین ننشست 34شمارهٔ ۱۲۵: بختم این بس که مشتری شده دوست 35شمارهٔ ۱۲۶: باز دل جایی گل دیوانگی بو کرده اس ...36شمارهٔ ۱۲۷: خوی شه عربده جو افتادست 37شمارهٔ ۱۲۸: داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیس ...38شمارهٔ ۱۲۹: این پیش خیل کج کلهان از سپاه کیست ...39شمارهٔ ۱۳۰: شهر ویران شده گریه مستانه ماست 40شمارهٔ ۱۳۱: جمال ساقی ما در ضمیر لاله گذشت 41شمارهٔ ۱۳۲: شب از فسانه ام ز جنون خانه پر شدس ...42شمارهٔ ۱۳۳: گل بیداد دسته بسته اوست 43شمارهٔ ۱۳۴: دل که جمعست غم بی سر و سامانی نیس ...44شمارهٔ ۱۳۵: شور چمن ز نغمه آزادی من است 45شمارهٔ ۱۳۶: آن که صد نامه ما خواند و جوابی نن ...46شمارهٔ ۱۳۷: جزای حسن عمل در شریعت عربیست 47شمارهٔ ۱۳۸: غیر من در پس این پرده سخن سازی هس ...48شمارهٔ ۱۳۹: عشق مرا زبان حکایت بریدنیست 49شمارهٔ ۱۴۰: رفتی به بزم غیر و نکونامی تو رفت 50شمارهٔ ۱۴۱: عطاش را نه صوابست و نه خطا باعث 51شمارهٔ ۱۴۲: بر طبع ساده زود شود خوشگوار بحث 52شمارهٔ ۱۴۳: فسون خط تو پیغام بعثت و شب داج 53شمارهٔ ۱۴۴: ای کعبه که گردت ننشیند به صفا هیچ 54شمارهٔ ۱۴۵: گوش گل می درد از مژده هنگام صبوح 55شمارهٔ ۱۴۶: دهل و نای دریدیم به آوازه صبح 56شمارهٔ ۱۴۷: مانده ام با دلی از هجر عزیزان مجر ...57شمارهٔ ۱۴۸: چگونه نام تو آریم بر زبان گستاخ 58شمارهٔ ۱۴۹: چو نیست حد که به بالین نهیم سر گس ...59شمارهٔ ۱۵۰: بیگانه چون رود به در آشنا رود 60شمارهٔ ۱۵۱: بر قفا چشمت نمی افتد چو این در وا ...61شمارهٔ ۱۵۲: دوران می حسرت همه در ساغر ما کرد 62شمارهٔ ۱۵۳: می روم جایی که غم آنجا ز دل ها می ...63شمارهٔ ۱۵۴: هر سحر سلسله از پای سحر بگشایند 64شمارهٔ ۱۵۵: مجلس چو بر شکست تماشا به ما رسید 65شمارهٔ ۱۵۶: در آشیان ما پر و بال هما رسید 66شمارهٔ ۱۵۷: در به روی عیش تا بستیم دیگر وانشد 67شمارهٔ ۱۵۸: آن بخت فتنه جو که تو دیدی به خواب ...68شمارهٔ ۱۵۹: گر تشنه بر سر خم میرم عجب نباشد 69شمارهٔ ۱۶۰: چه شور بود؟ که عشقت به من کرامت ک ...70شمارهٔ ۱۶۱: ناله را نیست اثر کز تو شکایت دارد 71شمارهٔ ۱۶۲: به هوش سیر چمن کن که شاهدان مستند 72شمارهٔ ۱۶۳: نه دل آزاد پای بست شود 73شمارهٔ ۱۶۴: چه خوست کاین دل کافر نهاد من دارد 74شمارهٔ ۱۶۵: هوس چو دیر کشد شعله در نهاد افتد 75شمارهٔ ۱۶۶: هوس پروانه است اما به گرد دود می ...76شمارهٔ ۱۶۷: عالم از عشق در وجود آمد 77شمارهٔ ۱۶۸: روز ازلم بود به نابود نهفتند 78شمارهٔ ۱۶۹: شمع را زنده دلی در شب تار آخر شد 79شمارهٔ ۱۷۰: کمال عاشقی حیرانی دیدار می آرد 80شمارهٔ ۱۷۱: آن را که قبول تو خریدار نباشد 81شمارهٔ ۱۷۲: دوشینه سرودی دل افگار برآورد 82شمارهٔ ۱۷۳: نشان آن که کردم قطع امید از دیار ...83شمارهٔ ۱۷۴: ز نگهت سحری شوق یار می خیزد 84شمارهٔ ۱۷۵: جهان جوان شد و عقد بهار می بندد 85شمارهٔ ۱۷۶: بزمت غم بار ما ندارد 86شمارهٔ ۱۷۷: باز نرگس را گلستان صاحب افسر کند 87شمارهٔ ۱۷۸: وقت شد سبزه فرش در پیچد 88شمارهٔ ۱۷۹: هنوز راه نگاهم به بام و در ندهند 89شمارهٔ ۱۸۰: باعث راندنم از بزم بجز عار نبود 90شمارهٔ ۱۸۱: محبت با دل غم دیده الفت بیشتر گیر ...91شمارهٔ ۱۸۲: دلم از ناله خوش گردید امید اثر با ...92شمارهٔ ۱۸۳: کسی که تشنه وصل است با کوثر نمی س ...93شمارهٔ ۱۸۴: بیا که بی تو غم از خاطرم به در نر ...94شمارهٔ ۱۸۵: ما بید بوستانیم، ما را ثمر نباشد 95شمارهٔ ۱۸۶: صبحی بنال راه فلک برنبسته اند 96شمارهٔ ۱۸۷: امشب چمن از گریه ما تازه و تر بود 97شمارهٔ ۱۸۸: ذوقی ز می نزاد که صد شور و شر نشد 98شمارهٔ ۱۸۹: پیران که دقع قبض طباشیر برده اند 99شمارهٔ ۱۹۰: این جا نه بهر سنگ سیه نور فروشند 100شمارهٔ ۱۹۱: با آنکه ز مهرش به دلم حور نگنجد 101شمارهٔ ۱۹۲: روز از آن آید که با صد خواریم بر ...102شمارهٔ ۱۹۳: پایمالم فتنه یی را هر که در شور آ ...103شمارهٔ ۱۹۴: به گوشم از پریدن های چشم آواز می ...104شمارهٔ ۱۹۵: آمد دگر به صلح و در فتنه باز کرد 105شمارهٔ ۱۹۶: آخر به من آن مغ بچه هم کیش برآمد 106شمارهٔ ۱۹۷: یغمای تو دستی به کم و بیش برآورد 107شمارهٔ ۱۹۸: افسانه شیرین مرا گوش نکردند 108شمارهٔ ۱۹۹: به دل ز شوق تو چون ناله در سماع آ ...109شمارهٔ ۲۰۰: به هجر و وصل دلم الفت و نزاع ندار ...110شمارهٔ ۲۰۱: درین دیار عجب مطربان یک رنگند 111شمارهٔ ۲۰۲: پس از نه مه جهان را دامن عیشی به ...112شمارهٔ ۲۰۳: بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تن ...113شمارهٔ ۲۰۴: گل آمد و لعلم ز دل سنگ برآورد 114شمارهٔ ۲۰۵: من آن صیدم که هرکس را نظر بر حال ...115شمارهٔ ۲۰۶: کس چو من نیست که پیش نظر از دل بر ...116شمارهٔ ۲۰۷: این کعبه را بنا نه به باطل نهاده ...117شمارهٔ ۲۰۸: عشقست طلسمی که در و بام ندارد 118شمارهٔ ۲۰۹: این که دل نامند چون حرزم حمایل کر ...119شمارهٔ ۲۱۰: نمی توان به گزند از من انتقام کشی ...120شمارهٔ ۲۱۱: یکی فلسم هوس هر روز در سیمابم اند ...121شمارهٔ ۲۱۲: اشک در دیده نیارم که حجابم نبرد 122شمارهٔ ۲۱۳: دوش بر سوز دل و سینه براتم دادند 123شمارهٔ ۲۱۴: دل نمی دانم کجا، زین آستانم می کش ...124شمارهٔ ۲۱۵: کسی به ملک حدوث از قدم نمی افتد 125شمارهٔ ۲۱۶: کمند و دام ما غیر از شکار غم نمی ...126شمارهٔ ۲۱۷: باده خاص محبت کی به نامحرم رسد 127شمارهٔ ۲۱۸: شادی عشق تو هنگامه غم برهم زد 128شمارهٔ ۲۱۹: دل باهوش دم برون ندهد 129شمارهٔ ۲۲۰: حسن جنبید ز خواب و مژه را برهم زد 130شمارهٔ ۲۲۱: سازم آن می نمک آلود که بی غم باشد 131شمارهٔ ۲۲۲: رشحه ای از حسن جانان ریختند 132شمارهٔ ۲۲۳: نه ز جهدم به کف بخت عنان می آید 133شمارهٔ ۲۲۴: درد و غمت که همچو هما استخوان خور ...134شمارهٔ ۲۲۵: خونم ار بر خاک ریزی نقض پیمان کی ...135شمارهٔ ۲۲۶: ز بیداد تو حرف مهر را نام و نشان ...136شمارهٔ ۲۲۷: منم مرغ اسیری مضطرب از بیم جان خو ...137شمارهٔ ۲۲۸: دلم را نور رحمت از وداع جان فرو گ ...138شمارهٔ ۲۲۹: بکش، بسوز، که نام امان نخواهم برد 139شمارهٔ ۲۳۰: دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد 140شمارهٔ ۲۳۱: خوشا کز بس هجوم گریه ام در دامن آ ...141شمارهٔ ۲۳۲: نه هر مغزی که بوید نکهت از مصر و ...142شمارهٔ ۲۳۳: به خاطرم گله یی گشت و دوست دشمن ش ...143شمارهٔ ۲۳۴: تبسمش به لب از شرم خشم و کین گردد 144شمارهٔ ۲۳۵: ناوک غم جان شکافد سینه گر جوشن شو ...145شمارهٔ ۲۳۶: گهی که وقت علاج دماغ من باشد 146شمارهٔ ۲۳۷: رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد 147شمارهٔ ۲۳۸: گلزار به شهر آمد و بازار چمن شد 148شمارهٔ ۲۳۹: چون ابر بهاری به سرم سایه فکن شد 149شمارهٔ ۲۴۰: هرگز به سیر گل دل محزون نمی رود 150شمارهٔ ۲۴۱: دریغ نقش امل ها بر آب جو بستند 151شمارهٔ ۲۴۲: دل کز تو شد بریده کم از سنگ و رو ...152شمارهٔ ۲۴۳: ساقی قدح نداد و سفال سبو نبود 153شمارهٔ ۲۴۴: نگاهت چشم جادو برنتابد 154شمارهٔ ۲۴۵: زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنن ...155شمارهٔ ۲۴۶: آمد سحر که دیر و حرم رفت و رو کنن ...156شمارهٔ ۲۴۷: تو می رانی و خاطر با تو ذوق گفتگو ...157شمارهٔ ۲۴۸: ز گردش های چشمش مستی پیمانه می خی ...158شمارهٔ ۲۴۹: هوای کوی او آواره ام از خانه می س ...159شمارهٔ ۲۵۰: چو عریان شد چمن مرغ از ضرورت خانه ...160شمارهٔ ۲۵۱: درین سپید رقم قسمت و حواله نماند 161شمارهٔ ۲۵۲: به غمزه روز الستم همین معامله بود 162شمارهٔ ۲۵۳: عنان دل ز خودرایی به فریادم نگه د ...163شمارهٔ ۲۵۴: قاصد دلی آزرده تر از آبله دارد 164شمارهٔ ۲۵۵: عیشم خوش از آن شعله افروخته باشد 165شمارهٔ ۲۵۶: شب فغان را به در خلوت او باری بود 166شمارهٔ ۲۵۷: نه فوت صحبت این دوستان غمی دارد 167شمارهٔ ۲۵۸: حسن چندی سر به دل شوخی و خودرایی ...168شمارهٔ ۲۵۹: پرده برداشته ام از غم پنهانی چند 169شمارهٔ ۲۶۰: فلک مزدور ایمای تو باشد 170شمارهٔ ۲۶۱: هر سر شاخ درین باغ هوایی دارد 171شمارهٔ ۲۶۲: گردش چشم بتان مستی من حالی کرد 172شمارهٔ ۲۶۳: به صدق هرکه سوی کعبه ناقه راهی کر ...173شمارهٔ ۲۶۴: بر خوان ما نمک به ملاحت نشد لذیذ 174شمارهٔ ۲۶۵: منشین به شاهد آب رخ پارسا مبر 175شمارهٔ ۲۶۶: امروز کار و بار جهان را خراب گیر 176شمارهٔ ۲۶۷: می است چاره غم هوشمند را چه خبر 177شمارهٔ ۲۶۸: به بیرحمی دلی دارد دل صیاد از آن ...178شمارهٔ ۲۶۹: دچار هرکه شوی جز سراغ یار مگیر 179شمارهٔ ۲۷۰: یک باره در وفا برآور 180شمارهٔ ۲۷۱: طلوع باده ز شام و سحر دریغ مدار 181شمارهٔ ۲۷۲: ای مطرب جان سوخت دلم پرده دگر گیر 182شمارهٔ ۲۷۳: بزم خاصست درو نکته به دستور بیار 183شمارهٔ ۲۷۴: هر روز هست ناله مرغان درازتر 184شمارهٔ ۲۷۵: چشمش به راهی می رود مژگان نمناکش ...185شمارهٔ ۲۷۶: افلاک فتنه زاده به دامان روزگار 186شمارهٔ ۲۷۷: چشم زخم خلق را با حسن روزافزون چه ...187شمارهٔ ۲۷۸: غم گرد فراق دید از دور 188شمارهٔ ۲۷۹: تعظیم پیام دل آگاه نگه دار 189شمارهٔ ۲۸۰: دارم دلی ز طایر وحشی رمیده تر 190شمارهٔ ۲۸۱: هردم از زلف تو دارم کافرستانی دگر 191شمارهٔ ۲۸۲: ای صبا از گل عطار نشانی به من آر 192شمارهٔ ۲۸۳: درد دل را می کنم با صبر پیوندی دگ ...193شمارهٔ ۲۸۴: فارغ تر از دل تو ندیدم دلی دگر 194شمارهٔ ۲۸۵: هر که از درگه تو گردد باز 195شمارهٔ ۲۸۶: آن را که برد به مسند راز 196شمارهٔ ۲۸۷: تو درنیافته ای لذت وفا هرگز 197شمارهٔ ۲۸۸: بخت ما سست و عشق تو فیروز 198شمارهٔ ۲۸۹: ببند دست و می از شیشه در گلویم ری ...199شمارهٔ ۲۹۰: چرخ پرویز نیست آتش بیز 200شمارهٔ ۲۹۱: غمم به عیش درآمیخت عشق رنگ آمیز 201شمارهٔ ۲۹۲: شوریده است آب و گل قالبم هنوز 202شمارهٔ ۲۹۳: دل ها همه به بوی گل آویختست باز 203شمارهٔ ۲۹۴: سخن گویید با من کمتر امروز 204شمارهٔ ۲۹۵: خمش ز لابه که طبعش مشو شست هنوز 205شمارهٔ ۲۹۶: جام گیر اختر افتاده بر افلاک اندا ...206شمارهٔ ۲۹۷: سر برآور بر کله داران قباها تنگ س ...207شمارهٔ ۲۹۸: ذوق وجدان و نظر خالص شد و خامم هن ...208شمارهٔ ۲۹۹: پی تدارک تقصیر صبحدم برخیز 209شمارهٔ ۳۰۰: فتاده ام به میان غم از کران برخیز 210شمارهٔ ۳۰۱: نشست اختر پروین ز پرنیان برخیز 211شمارهٔ ۳۰۲: از طور صلح و عربده بیگانه ام هنوز 212شمارهٔ ۳۰۳: مرد بی حوصله مردانه نگردد هرگز 213شمارهٔ ۳۰۴: گر به دل خلوت نداری از جهانبانی گ ...214شمارهٔ ۳۰۵: سوی صحرای حقیقت برد عشقم از هوس 215شمارهٔ ۳۰۶: ناله اصحاب مسجد نیست بی فریادرس 216شمارهٔ ۳۰۷: کسی به مشک نگفتست کم کن از انفاس 217شمارهٔ ۳۰۸: گشود ابر بغل بر چمن سپاس سپاس 218شمارهٔ ۳۰۹: اکسیر حسن در نظر پارسا شناس 219شمارهٔ ۳۱۰: شورش عشق از دل شیدا مپرس 220شمارهٔ ۳۱۱: فصلی چنین گذشت و سحابی ندید کس 221شمارهٔ ۳۱۲: به امید توام خرسند ازین پس 222شمارهٔ ۳۱۳: از نیاز و طاعتم مقصود دیدارست و ب ...223شمارهٔ ۳۱۴: ما به دل شادیم از باغ و بهار ما م ...224شمارهٔ ۳۱۵: بگو به دیر خرابات السلام و مترس 225شمارهٔ ۳۱۶: خسته را فاتحه ای از لب خندان تو ب ...226شمارهٔ ۳۱۷: ای که نامه می نویسی سوی من فرمان ...227شمارهٔ ۳۱۸: صبح شد راه شهر و برزن پرس 228شمارهٔ ۳۱۹: دست کسی نبسته و افسون نکرده کس 229شمارهٔ ۳۲۰: با حکمت ایستاده ام اینم پناه بس 230شمارهٔ ۳۲۱: تو عیش و ناز مرا از امیدواری پرس 231شمارهٔ ۳۲۲: تو کودکی به بزرگان زبان درازی بس 232شمارهٔ ۳۲۳: به اختیار تو در باختم ارادت خویش 233شمارهٔ ۳۲۴: دهر پرفتنه و شورست ز چشم سیهش 234شمارهٔ ۳۲۵: یارب آن سرو که پرورده ای از اشک م ...235شمارهٔ ۳۲۶: در بغل مصحف و سجاده تقوا بر دوش 236شمارهٔ ۳۲۷: از خوی کریم تو گنه گشت فراموش 237شمارهٔ ۳۲۸: بزم خالی می شود مطرب خموش 238شمارهٔ ۳۲۹: داشتم از درد جدایی خروش 239شمارهٔ ۳۳۰: غیرتم بانگ زد که: دور او باش 240شمارهٔ ۳۳۱: حیاتی در گذر دارم چه پرسی بود و ن ...241شمارهٔ ۳۳۲: از فراق یار ناخشنود خویش 242شمارهٔ ۳۳۳: هرجا که بود روز خوش و روزگار خوش 243شمارهٔ ۳۳۴: ساقی بیار جام می خوشگوار پیش 244شمارهٔ ۳۳۵: گر جهان کشته بیداد شود برگذرش 245شمارهٔ ۳۳۶: آن که غایب از نظر گردید درمی یابم ...246شمارهٔ ۳۳۷: خرامان آمد از می در سر آتش 247شمارهٔ ۳۳۸: به سینه گریه گره شد نقاب برتر کش 248شمارهٔ ۳۳۹: بر کس نمانده سنگم زد و چشم شوخ و ...249شمارهٔ ۳۴۰: شرمسارم از دل بی صبر و بی آرام خو ...250شمارهٔ ۳۴۱: بلاست خط نگارین و زلف خود به خمش 251شمارهٔ ۳۴۲: هرگز گلی شکفته نشد از نسیم خویش 252شمارهٔ ۳۴۳: یا در درون قبه این آسمان مباش 253شمارهٔ ۳۴۴: کی بود شفقت دل سوی اسیران کشدش 254شمارهٔ ۳۴۵: بزم می سازیم سامان گر نباشد گو مب ...255شمارهٔ ۳۴۶: از نقل و باده گوشه دل گشته روشنش 256شمارهٔ ۳۴۷: مطرب به گوشم زد نوا از گریه محزون ...257شمارهٔ ۳۴۸: بر غمزده ای خنده زدم گفت حزین باش 258شمارهٔ ۳۴۹: بی تو نه با غم خوش و نی خانه خوش 259شمارهٔ ۳۵۰: رمید طایر جانم ز آشیانه خویش 260شمارهٔ ۳۵۱: طاعت پیر مغان کن وز همه بیگانه با ...261شمارهٔ ۳۵۲: لطف می خون در رگ افسرده می آرد به ...262شمارهٔ ۳۵۳: افغان که بعد صد طلب و جستجوی خویش 263شمارهٔ ۳۵۴: افسر به قبادی ده و خاتم به جمی بخ ...264شمارهٔ ۳۵۵: بستم در تصرف گفت و شنید خویش 265شمارهٔ ۳۵۶: به بوی می دو سه ژولیده مرقع پوش 266شمارهٔ ۳۵۷: دم دم شاهدست و می می خاص 267شمارهٔ ۳۵۸: حریف خود شو و یا خود برآر آز خلوت ...268شمارهٔ ۳۵۹: ساقیا برخیز با مستان برقص 269شمارهٔ ۳۶۰: هرکه چون یوسف شود از محنت زندان خ ...270شمارهٔ ۳۶۱: همیشه خنده شادی به آن لبان مخصوص 271شمارهٔ ۳۶۲: نه خانقاه نشین می شویم و نی مرتاض 272شمارهٔ ۳۶۳: دهم دو ملک به یک نغمه رباب عوض 273شمارهٔ ۳۶۴: حضور وقت نمی یابم و حلاوت فرض 274شمارهٔ ۳۶۵: هر صبح کن دو جام شراب مغانه فرض 275شمارهٔ ۳۶۶: از جمال تو کمال بشری بود غرض 276شمارهٔ ۳۶۷: روی دل با دوست باید داشت در مرگ و ...277شمارهٔ ۳۶۸: حکم جفا صحیح و امید وفا غلط 278شمارهٔ ۳۶۹: صد جا در انتخاب تو پیدا کنم غلط 279شمارهٔ ۳۷۰: در عشق کار بوده و سامان نبوده شرط 280شمارهٔ ۳۷۱: جگر به خنده همی سوز و بر کران می ...281شمارهٔ ۳۷۲: درود پاک تو بر ریش باصفا واعظ 282شمارهٔ ۳۷۳: نی خاطرم از کتاب محظوظ 283شمارهٔ ۳۷۴: اگر تو نشنوی از ناله های زار چه ح ...284شمارهٔ ۳۷۵: هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع 285شمارهٔ ۳۷۶: به فالی از لب تو تا ابد هما قانع 286شمارهٔ ۳۷۷: پای کوبان دست افشان در سماع 287شمارهٔ ۳۷۸: فریب دختر رز خواهشیست نامسموع 288شمارهٔ ۳۷۹: کند همیشه به دل چشم روسیاه نزاع 289شمارهٔ ۳۸۰: گوید سحر که شب گذر افکنده ای به ب ...290شمارهٔ ۳۸۱: راز دیرینه ز رخ پرده برانداخت دری ...291شمارهٔ ۳۸۲: نه گل این جا ز عشق خار فارغ 292شمارهٔ ۳۸۳: جان به لب از شوق و می آرند پیغامم ...293شمارهٔ ۳۸۴: نالم ز چرخ اگر نه بر افغان خورم د ...294شمارهٔ ۳۸۵: آنی به اثر داری و شأنی به تصرف 295شمارهٔ ۳۸۶: فتنه با زلف تو گرفته طرف 296شمارهٔ ۳۸۷: تو این گشاد و گره ها به دام فکر م ...297شمارهٔ ۳۸۸: هر که تایب گردد از می بر رخ او رن ...298شمارهٔ ۳۸۹: کرشمه تو برد از قمارخانه حریف 299شمارهٔ ۳۹۰: لب ساقی روان ها، دل چشمه حقایق 300شمارهٔ ۳۹۱: صبح اول کرده عشقت عشوه ای در کار ...301شمارهٔ ۳۹۲: رفیق تر نکند در ره تو کام رفیق 302شمارهٔ ۳۹۳: ره نداد آه قدرم بر سر خوان تو ملک 303شمارهٔ ۳۹۴: نگشت دامن گردی درین بیابان چاک 304شمارهٔ ۳۹۵: درهای بسته واشد ز آه سحر مبارک 305شمارهٔ ۳۹۶: رسید فصل گل و عیش گلشنم نزدیک 306شمارهٔ ۳۹۷: نقش دیبا چنان کشید فرنگ 307شمارهٔ ۳۹۸: تا عشق چه ها کند به بلبل 308شمارهٔ ۳۹۹: مرحبا ساقی خجسته جمال 309شمارهٔ ۴۰۰: گر کشف حجب خواهی بستان می ناب اول 310شمارهٔ ۴۰۱: درین بستان به جهد از خار بگسل 311شمارهٔ ۴۰۲: به لغزش دست از دلدار مگسل 312شمارهٔ ۴۰۳: نیم ز کعبه به می خوردن مجاز خجل 313شمارهٔ ۴۰۴: زان شب که یار کرد نگاهی به سوی دل 314شمارهٔ ۴۰۵: نخست عشق به میخانه کرد نزول 315شمارهٔ ۴۰۶: کتاب خوانده شد و، شبهه ای نشد مغف ...316شمارهٔ ۴۰۷: منادیست در آن کو که خون زنده سبیل 317شمارهٔ ۴۰۸: صبح چو دم برآورد همرهی صبا کنم 318شمارهٔ ۴۰۹: ما حال خویش بی سر و بی پا نوشته ا ...319شمارهٔ ۴۱۰: ما به برهان و خبر پیرو ترسا نشویم 320شمارهٔ ۴۱۱: گهی بر فرش سنبل، گاه بر روی گیا ا ...321شمارهٔ ۴۱۲: ما چو سیل این خار از اول به پشت پ ...322شمارهٔ ۴۱۳: نمی گردید کوته رشته معنی، رها کرد ...323شمارهٔ ۴۱۴: از ما حذر که دست ز آداب شسته ایم 324شمارهٔ ۴۱۵: ما قلم در آتش و دفتر در آب افکنده ...325شمارهٔ ۴۱۶: می روم زین کوی و وز رشک محبت می ر ...326شمارهٔ ۴۱۷: باز از جرم شکایت ناامید از رحمتم 327شمارهٔ ۴۱۸: تا به کی خیمه چو گل بر گذر باد زن ...328شمارهٔ ۴۱۹: سوزن به دل از بخیه و پیوند شکستیم 329شمارهٔ ۴۲۰: بسیار نظره کردم در گرم و سرد عالم 330شمارهٔ ۴۲۱: ز خراش دم به رقت، ز گداز دل به در ...331شمارهٔ ۴۲۲: سوخت چون شمع پای تا بسرم 332شمارهٔ ۴۲۳: آتشین گفتار خاکی پیکرم 333شمارهٔ ۴۲۴: به گل پیراهنی امیدوارم 334شمارهٔ ۴۲۵: من روز ره خانه خمار ندانم 335شمارهٔ ۴۲۶: در دشمن زنم و دوستی اظهار کنم 336شمارهٔ ۴۲۷: رضا به عشق کدام است و اختیار کدام 337شمارهٔ ۴۲۸: هرکجا ساخت غمی دایره مسمار شدم 338شمارهٔ ۴۲۹: همیشه تار و پود کار ناهموار می بس ...339شمارهٔ ۴۳۰: زین غم نه گریه آید و نی ناله برکش ...340شمارهٔ ۴۳۱: چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کن ...341شمارهٔ ۴۳۲: شب در بتخانه ای را با دو چشم تر ز ...342شمارهٔ ۴۳۳: به تمنای غلط بر همه کس میر شدیم 343شمارهٔ ۴۳۴: نه مقامی که در آن زاد سفر تازه کن ...344شمارهٔ ۴۳۵: جز نسخه احوال کسان پیش ندارم 345شمارهٔ ۴۳۶: غساله شوی ته کاسه و ایاغ شدم 346شمارهٔ ۴۳۷: بی روی تو پروانه ای امشب به چراغم 347شمارهٔ ۴۳۸: ز جا نتوانم از کم نشئگی چالاک برخ ...348شمارهٔ ۴۳۹: شب نه تشویش صبا نی شور بلبل داشتم 349شمارهٔ ۴۴۰: خود را کباب ازین دل خودکام کرده ا ...350شمارهٔ ۴۴۱: خواهم که به آزادی دل نام برآرم 351شمارهٔ ۴۴۲: خاک دیگر بر سر مژگان بی غم می کنم 352شمارهٔ ۴۴۳: امروز پیشت از غم خود دم نمی زنم 353شمارهٔ ۴۴۴: تا از قضای دشت به گلشن فتاده ام 354شمارهٔ ۴۴۵: ز خیل نغمه سنجان رفتم و طرز کهن ب ...355شمارهٔ ۴۴۶: سخن دوست گران بود فراوان کردم 356شمارهٔ ۴۴۷: مشنو استغفار من کز اهل ایمان نیست ...357شمارهٔ ۴۴۸: هنر در شست و ناوک در کف و زه بر ک ...358شمارهٔ ۴۴۹: شکوه نقصان داشت فصلی از میان اندا ...359شمارهٔ ۴۵۰: کعبه و دیر شدم صد ره و ویران گشتم 360شمارهٔ ۴۵۱: ضبط حرفی می کنم کز وی زبان می سوز ...361شمارهٔ ۴۵۲: رخ نما تا رونما جان آوریم 362شمارهٔ ۴۵۳: به جست و جوی تو سرتاسر جهان بدوم 363شمارهٔ ۴۵۴: همیشه گریه تلخی در آستین دارم 364شمارهٔ ۴۵۵: تا به کی از کثرت غم روی بر زانو ن ...365شمارهٔ ۴۵۶: مبین به رد و قبولم که نیکخواه توا ...366شمارهٔ ۴۵۷: ما برق جای نور به کاشانه برده ایم 367شمارهٔ ۴۵۸: یک گلیم، اما به رتبت چون خم و پیم ...368شمارهٔ ۴۵۹: ساقی به زحمت آمده ام تا به پای خم 369شمارهٔ ۴۶۰: دهشت از صیدم مکن بی زخم کاری نیست ...370شمارهٔ ۴۶۱: دست در طره آشفته یاری نزدیم 371شمارهٔ ۴۶۲: کنم بی باده بدمستی که سودایی دگر ...372شمارهٔ ۴۶۳: عشق تو شیرازه اجزای من 373شمارهٔ ۴۶۴: نه مراست حسن خصلی به عیار سربلندا ...374شمارهٔ ۴۶۵: پیش بنشین ساغری بستان و طبع آزاد ...375شمارهٔ ۴۶۶: صد غم ز غم پیاله ستاند به یاد من 376شمارهٔ ۴۶۷: درمان ضعف دل به لب نوشخند کن 377شمارهٔ ۴۶۸: نوش می ریزد حدیثت در گزند خویشتن 378شمارهٔ ۴۶۹: بسی الطاف و احسان کرد حیرانم چه د ...379شمارهٔ ۴۷۰: منه به رنگ جهان دل، دی و بهاران ب ...380شمارهٔ ۴۷۱: دیریست بیرون رفته ام از اختیار خو ...381شمارهٔ ۴۷۲: دلم شد زودرنج آزار او کن 382شمارهٔ ۴۷۳: به گریه در دل تو گر اثر توان کردن 383شمارهٔ ۴۷۴: چه خوشست از دو یکدل سر حرف باز کر ...384شمارهٔ ۴۷۵: می دود حاجت به راه خواهش از دنبال ...385شمارهٔ ۴۷۶: ساقی صلای عام است کاری به کام گرد ...386شمارهٔ ۴۷۷: مردانه قماری کن دستی به دو عالم ز ...387شمارهٔ ۴۷۸: با مسلمان زادگان تا کی دل و جان ب ...388شمارهٔ ۴۷۹: بیمار بی دردی دلا درمان نخواهی یا ...389شمارهٔ ۴۸۰: غم از دل بر کران نتوان نهادن 390شمارهٔ ۴۸۱: چند فارغ از نشاط درد و درمان زیست ...391شمارهٔ ۴۸۲: عمر اگر باقیست رنجش ها کهن خواهد ...392شمارهٔ ۴۸۳: در چراغ حکمت از مغز خرد روغن مکن 393شمارهٔ ۴۸۴: دلا رو زان خم ابرو بگردان 394شمارهٔ ۴۸۵: سبو بیار و پر از آب زندگانی کن 395شمارهٔ ۴۸۶: عیش تنگم کز دل افشردن چکد خوناب ا ...396شمارهٔ ۴۸۷: به دل فگار دارم گله بی نهایت از ت ...397شمارهٔ ۴۸۸: دوش کردیم دل و دیده به دیدار گرو 398شمارهٔ ۴۸۹: همنفسی به جان خرم قافله تتار کو؟399شمارهٔ ۴۹۰: به دوریت نتوان بود نیز دور از تو 400شمارهٔ ۴۹۱: نوید عهد گل از نورسان باغ شنو 401شمارهٔ ۴۹۲: نیست دوران را نشاطی رطل مالامال ک ...402شمارهٔ ۴۹۳: از صبح روزگار گشاد جبین مجو 403شمارهٔ ۴۹۴: به دست طبع عنان داده ای دریغ از ت ...404شمارهٔ ۴۹۵: از نصیحت برفروزد روی تو 405شمارهٔ ۴۹۶: حسن از خط شود قوی بازو 406شمارهٔ ۴۹۷: کاریست بر ملا گذران در خفا گره 407شمارهٔ ۴۹۸: دلی دارم ازو دل ها شکسته 408شمارهٔ ۴۹۹: پرده بردار و صلای می به شیخ و شاب ...409شمارهٔ ۵۰۰: تا شوی هم انس آگاهی اطلاق خواب ده 410شمارهٔ ۵۰۱: عشق افسر ز سر جم به اشارت برده 411شمارهٔ ۵۰۲: فکر و غم را سر به جان مردم ناشاد ...412شمارهٔ ۵۰۳: از خوی تند و سرکشت کس ایمن و خشنو ...413شمارهٔ ۵۰۴: از گلستان گل به بازار آمده 414شمارهٔ ۵۰۵: شاهدی بر سر این کوچه پدیدار شده 415شمارهٔ ۵۰۶: در بند تو زنجیر گرفتار شکسته 416شمارهٔ ۵۰۷: آنی که به جان ناز تو را حور کشیده 417شمارهٔ ۵۰۸: دیوانه ام ز خانه مشوش برآمده 418شمارهٔ ۵۰۹: روندگان ملولیم روبهم کرده 419شمارهٔ ۵۱۰: در عهد تو یک سر به گریبان نرسیده 420شمارهٔ ۵۱۱: تو بر سر کودکان نهاده 421شمارهٔ ۵۱۲: کیست این از روی رعنایی به جولان آ ...422شمارهٔ ۵۱۳: دلم گداخته غم وز تنم توان رفته 423شمارهٔ ۵۱۴: آب رز در خم آتشین نشده 424شمارهٔ ۵۱۵: کجایی ای گل و مل را به رنگ و بو ک ...425شمارهٔ ۵۱۶: دل بر این ناخوش آشیانه منه 426شمارهٔ ۵۱۷: غم به سزا داده یی دل به نوا کرده ...427شمارهٔ ۵۱۸: در شهر و کو هنگامه ها بهر تماشا ک ...428شمارهٔ ۵۱۹: دگر خدا بود ای دل سر کجا داری 429شمارهٔ ۵۲۰: درین میدان پر نیرنگ حیرانست دانای ...430شمارهٔ ۵۲۱: ازین مجلس نمی خیزد دمی کاحیا کند ...431شمارهٔ ۵۲۲: بر دماغم دویده شیدایی 432شمارهٔ ۵۲۳: غیر از تو نگنجد به سرایی که تو با ...433شمارهٔ ۵۲۴: دیریست ز گوشه نقابی 434شمارهٔ ۵۲۵: چه باید مرد را، طبع بلند و مشرب ن ...435شمارهٔ ۵۲۶: عقلم وداع عصمت کرد از تنگ شرابی 436شمارهٔ ۵۲۷: نیست با مشاطه گلبن طرازم حاجتی 437شمارهٔ ۵۲۸: دریغ از صف مردان برون نتاخت یکی 438شمارهٔ ۵۲۹: دو گرم و رخ زرد از که داری؟439شمارهٔ ۵۳۰: چند ما را به مدارا و فسون بند کنی ...440شمارهٔ ۵۳۱: چو لعبتان خیال اند آدمی و پری 441شمارهٔ ۵۳۲: از ما نهان ز کثرت اغیار بوده ای 442شمارهٔ ۵۳۳: به مویی بسته صبرم نغمه تار است پن ...443شمارهٔ ۵۳۴: چمن قربانگه دنیای خونخوارست پندار ...444شمارهٔ ۵۳۵: دریغا در چنین فصلی حریفم یار بایس ...445شمارهٔ ۵۳۶: گر حسن جمال تو طلبکار نبودی 446شمارهٔ ۵۳۷: گر پای سرو و دامن یاری گرفته ای 447شمارهٔ ۵۳۸: به توتیای رهم خون ز چشم تر چیدی 448شمارهٔ ۵۳۹: کمند عشوه گشادی و فتنه سر دادی 449شمارهٔ ۵۴۰: به خودبینی به جز بتگر نباشی 450شمارهٔ ۵۴۱: سوی هرکس به عنایت نظر انداخته ای 451شمارهٔ ۵۴۲: زان عنبرین کلاله که بر سر نهاده ا ...452شمارهٔ ۵۴۳: بس در وفا تأمل و تأخیر می کنی 453شمارهٔ ۵۴۴: وقت آن آمد که خرگه با گل سوری زنی 454شمارهٔ ۵۴۵: از کم سخنی و سر به زیری 455شمارهٔ ۵۴۶: تو را گفتم ز صبح وصل مهرافروزتر ب ...456شمارهٔ ۵۴۷: خلوتی خواهم و سودای سر زلف کسی 457شمارهٔ ۵۴۸: شد آخر روز بر ناییی و میل دل همان ...458شمارهٔ ۵۴۹: یک ره کم این حجره خاکی نگرفتی 459شمارهٔ ۵۵۰: در هیچ مقامم نگذارد به درنگی 460شمارهٔ ۵۵۱: گه به عشق کاکلت بر سینه سازم سنبل ...461شمارهٔ ۵۵۲: کی سر غنچه او از هر بیان بیابی 462شمارهٔ ۵۵۳: گر برون از برقع آن زلف پریشان آمد ...463شمارهٔ ۵۵۴: جهان به طره عنبرفشان بیارایی 464شمارهٔ ۵۵۵: نوشی به صد جان رایگان قوت روان کی ...465شمارهٔ ۵۵۶: کجایی گنج پنهانی کجایی؟466شمارهٔ ۵۵۷: سحر که سنبلم از جیب پیرهن بکشی 467شمارهٔ ۵۵۸: سر داده ای و بند نهانی نهاده ای 468شمارهٔ ۵۵۹: ز نیرنگ نطقش به مضمون نیایی 469شمارهٔ ۵۶۰: نه گلم کفاف رنگی نه گلم پسند بویی 470شمارهٔ ۵۶۱: درک هر راز کجا زان عجمی زاده کنی 471شمارهٔ ۵۶۲: نی سنبل تنباکویی نه آتش رخساره ای 472شمارهٔ ۵۶۳: به تسیح و مصلا کرده ای میخانه آرا ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ