کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز نرگس را گلستان صاحب افسر کند
    شاخ گل منبر نهد بلبل خطابت سر کند
    غنچه گردد سبز مغفر سبزه زنگاری قبا
    روز عرض آمد که هرکس برد خود دربر کند
    از گل مستان بروید تاک می شوریده وار
    لاله خونین ز خاک کشتگان سر برکند
    حسن گل برقی به بستان افکند کز تاب آن
    بلبل شوریده را همرنگ خاکستر کند
    جلوه شورانگیز باشد هر که آید در سماع
    باده عطرآمیز گردد هرکه در ساغر کند
    ترسم از مخموری ساقی که هنگام صبوح
    صبح را گم از فروغ لاله احمر کند
    بر تن رنجور سودایی وزد باد بهار
    استخوان را مومیایی مغز را عنبر کند
    صبحدم دامن گشاید حله عطرآگین شود
    از گل اخگر برفروزد غنچه را مجمر کند
    سنبل اسرار می روید که از راز زمین
    هرچه گوید ابر در گوش زمین باور کند
    در روانی گوییا طبع «نظیری » شد چنان
    کانچه آید در ضمیرش ثبت در دفتر کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha