نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۷: باز نرگس را گلستان صاحب افسر کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز نرگس را گلستان صاحب افسر کند شاخ گل منبر نهد بلبل خطابت سر کند غنچه گردد سبز مغفر سبزه زنگاری قبا روز عرض آمد که هرکس برد خود دربر کند از گل مستان بروید تاک می شوریده وار لاله خونین ز خاک کشتگان سر برکند حسن گل برقی به بستان افکند کز تاب آن بلبل شوریده را همرنگ خاکستر کند جلوه شورانگیز باشد هر که آید در سماع باده عطرآمیز گردد هرکه در ساغر کند ترسم از مخموری ساقی که هنگام صبوح صبح را گم از فروغ لاله احمر کند بر تن رنجور سودایی وزد باد بهار استخوان را مومیایی مغز را عنبر کند صبحدم دامن گشاید حله عطرآگین شود از گل اخگر برفروزد غنچه را مجمر کند سنبل اسرار می روید که از راز زمین هرچه گوید ابر در گوش زمین باور کند در روانی گوییا طبع «نظیری » شد چنان کانچه آید در ضمیرش ثبت در دفتر کند نظیری نیشابوری