کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هنوز راه نگاهم به بام و در ندهند
    کبوتری که بیاموختند سر ندهند
    خراب نرگس سنگین دلان سرمستم
    که بر طریق نظر مهر را گذر ندهند
    ز غم به گونه زرین شدم چه چاره کنم
    قبول صحبت صاحبدلان به زر ندهند
    ازین گشاده جبینان ثبات عیش مجو
    که گل دهند به خروار و یک ثمر ندهند
    به زهر یأس بساز و مجو حلاوت کام
    دوا چو داروی تلخت کند شکر ندهند
    ز خوان نعمت دوران رضا به قسمت ده
    که طعمه یی ز غمت خوش گوارتر ندهند
    ز درد سوز که بر بستر آب عنابت
    بغیر تب زدگی و تف جگر ندهند
    چه یاد جور رفیقان کنم، نصیبم بود
    که تشنه بر لب جو میرم و خبر ندهند
    مثال ما لب دریا و حال مستسقی ست
    دهند شوق ولی رخصت نظر ندهند
    سزد که مقنعه بر سر کنند آن مردان
    که تاج عشق بخواهند و ترک سر ندهند
    ظفر تو راست «نظیری » که محو ذوق شدی
    به هرکه غوطه به دریا نزد، گهر ندهند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha