کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن بخت فتنه جو که تو دیدی به خواب شد
    وان دل که بود سخت تر از خاره آب شد
    گلگونه هوا و هوس رنگ واگذاشت
    خال و خط عروس طبیعت خراب شد
    دل را که حرف سوختگان داغ کرده بود
    می رفت تا بر آتش ایشان کباب شد
    در بحر شوق کشتی دل ریسمان برید
    در کوی یار خیمه تن بی طناب شد
    این بو ز سنبل و گل هر کشوری نخاست
    تا در خطا کدام گیا مشک ناب شد
    دایم کسی به قافله بودست پاسبان
    بیدار شو که چشم رفیقان به خواب شد
    خشکی لب به تشنه لبان آب می دهد
    تا مستعد شدیم دعا مستجاب شد
    مستی چه خوب کرد که این پرده برگرفت
    رخساره حقیقت ما بی نقاب شد
    تاریخ واقعات شهان نانوشته ماند
    افسانه ای که گفت «نظیری » کتاب شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha