کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عالم از عشق در وجود آمد
    عشق معمار هست و بود آمد
    در بشر کبریای عشق نمود
    ملک از عجز در سجود آمد
    رد شد از صدر بارگاه شهود
    آن که در کار ما حسود آمد
    عشق بر تخت از زبر نگریست
    عقل و لوح و قلم فرود آمد
    هرچه اهلیت نمودن داشت
    همه از عشق در نمود آمد
    نیست جز عشق و عاشق و معشوق
    هرچه در معرض شهود آمد
    عقل بر کار عشق سوخت سپند
    شکل این گنبد کبود آمد
    عشق صنعت نمود بی آلت
    بود هرچند از نبود آمد
    جامه مجنون درد که خلعت عشق
    عاری از جنس تار و پود آمد
    عشق را عشق دی و فردا نیست
    دیر هم زودتر ز زود آمد
    شد جوانی و عشق و حرص به جاست
    شعله بنشست و خس به دود آمد
    ز سخن بر لب «نظیری » جوش
    عشق در گفت و در شنود آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha