کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گوش گل می درد از مژده هنگام صبوح
    زنده دارد نفس باد صبا نام صبوح
    تا تو مرغ فلکی رام گلستان شده ای
    خواب مرغ سحری رفته و آرام صبوح
    تو گل از مرغ سحرگاه گرفتارتری
    دم نزد صبح حریفان که نشد دام صبوح
    در چنان بزم که مستان سحر می نوشند
    صاف خورشید بود درد ته جام صبوح
    دست و پا گر نزند دل نفسم می گیرد
    در گو روز فتادم ز لب بام صبوح
    غم مطلوب سر از دامن دلبر نگرفت
    لابه نیم شبی کردم و ابرام صبوح
    حق دیدار «نظیری » نرسانی به تمام
    در شب وصل ادا گر نکنی وام صبوح

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha