کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز دل جایی گل دیوانگی بو کرده است
    دیده ام از گریه آبی تازه در جو کرده است
    خاطری دارم چنان کز نوبهار دوستی
    صد گلستانم پدید از هر بن مو کرده است
    از چراغ وصل دل را نور ده کان جان تست
    ورنه با تاریکی هجران نظر خو کرده است
    این تویی دمساز و حرف ماست چندین دلپذیر
    عشق را نازم که موم از آهن و رو کرده است
    هرکه جز خود دید با من آشنا بیگانه ساخت
    عشق تو با دشمن و با دوست یک رو کرده است
    دست و دل بشکن که اینجا عاجزی آید به کار
    این کمان را چاشنی کی زور بازو کرده است؟
    در مراد ما «نظیری » یاریت کاری نکرد
    برهمن زین به دعا در کار هندو کرده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha