کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غبار از دل به مژگان روبم و بینم نشانش را
    به آب دیده شویم خاک و جویم آستانش را
    ز مستی های شوق آن بلبل شوریده احوالم
    که نشناسد اگر صدبار بیند آشیانش را
    اثر می کرد گاهی ناله ام، از بس که نالیدم
    کنون از ناله من خواب آید پاسبانش را
    همه در عشق او از رشک با من دشمن جانند
    که با من مهربان سازد دل نامهربانش را
    مرا زی عشق شورانگیز درد رشک خواهد کشت
    که هرکس بر سر هر کوی خواند داستانش را
    سئوال بوسه ای کردم از آن لب رخ گزید از قهر
    ضیافت کرد ابرامم به شیرینی لبانش را
    «نظیری » قاتلی دارد که آمرزیده می گردد
    سگان از کوی او گر بگذرانند استخوانش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha