کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر رخ شکستم از خطا رنگ امید و بیم را
    بیند منجم طالعم از هم درد تقویم را
    علم ارادت گر کند ذوقی نصیب جان من
    مستوفی امر قضا باطل کند تقسیم را
    عشق از برای داغ من آتش به جانان می زند
    افغان که کردم دوزخی، گلزار ابراهیم را
    نقدی که دوران برده است از کیسه عمرم برون
    جاوید مستغنی شوم از صد دهد گر نیم را
    رفتم که مستان بگذرم از خدمت پیر مغان
    گلبانگ آزادی کشم دوشی زنم تسلیم را
    نقشی به باطن دیده ام خواهم به حسن کودکی
    آرایش مسند کنم زینت دهم دیهیم را
    یوسف که کردی سلطنت نهیش ز تعظیم پدر
    گر شأن حسنش بنگرد واجب کند تعظیم را
    بر آسمان سروری خورشید اگر طالع شود
    جویند ذرات جهان بر یکدگر تقدیم را
    امروز صاحب ذوق و دل غیر از «نظیری » نیست کس
    رشکست بر کاخ گدا! سلطان هفت اقلیم را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha