کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر روز جویم آب رخ روز رفته را
    گویم به فخر ننگ ز مردم نهفته را
    لب بستم از سخن که درین مجمع نفاق
    به یافتم ز گفته حدیث نگفته را
    هرگز شب امید به دوران من ندید
    جام می دوساله و ماه دو هفته را
    خفاش بخت من چو نبیند چه فایده
    گر سرمه زآفتاب کشد چشم خفته را
    در خون همیشه نشتر مژگان شکسته ام
    ناسفته کرده ام همه درهای سفته را
    فراش کوی دوست شو ای ناله یک سحر
    در چشم بخت کن خس و خاشاک رفته را
    زهرست آب دیده «نظیری » نه اشک تلخ
    در دیده آب می کنم الماس تفته را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha