کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر شرر گر شعله هرجا گشت پیدا آتش است
    چاره دل کن که با آتش مدارا آتش است
    رشک مانع، شوق غالب، در تو یارب چون رسم
    راه عاشق در میان هفت دریا آتش است
    چون چراغ مرده از صحبت دلی آورده ام
    از دم خلوت نشینانم تمنا آتش است
    گر به کفرستان بری این روی آتشناک را
    برهمن در رقص می آید که حق با آتش است
    از نسیم صبح می سوزد حریفان را جمال
    نازکان را بر سر آن کوی سر ما آتش است
    در سلم رسم است ما را دین و دنیا باختن
    هر که را در سر قماری هست سودا آتش است
    عاشقی و حسن را در پرده نتوان داشتن
    شعله غمازی کند ناچار هر جا آتش است
    گریه گرم «نظیری » ریگ در وادی گداخت
    از سرشکش تا به زانو در ته پا آتش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha