کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای از کرم نریخته خون سبیل را
    وز لطف عید کرده عزای خلیل را
    در ملک مصر یوسف کنعان به یاد تو
    دریای نیل ساخته چشم کحیل را
    گویی به غیر واسطه در گوش خاکیی
    رازی کز آن خبر نبود جبرئیل را
    داده به کنج فقر نشان جنت النعیم
    کرده سبیل مشت گدا سلسبیل را
    پل بسته حرز مهر تو بر معبر کلیم
    ای کرده باد قهر تو خون رود نیل را
    هر فرد گشته حاکم این ملک غیر تو
    ناکرده گرم جا، زده کوس رحیل را
    درویش و پادشه به وجود تا قایلند
    خرسند کرده یی تو عزیز و ذلیل را
    بفزوده بر رسوم مقدر به حسن سعی
    وز معصیت نکاسته رزق کفیل را
    هیچیم گر تو بازستانی متاع خویش
    دارد دو عالم از تو کثیر و قلیل را
    قائل به عجز کشت ثنای تو هر که گفت
    در هستی تو ره نبود قال و قیل را
    در تو به اجتهاد نظر کی توان رسید
    صد شبهه در ره است قیاس و دلیل را
    توحید حق بیان «نظیری » بلند ساخت
    برتر نهید پایه عرش جلیل را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha