کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تمکین خرد برد ز سر شور و شرم را
    پیری برهاند از شب غفلت سحرم را
    مانند ترنجم که خزان است بهارش
    دم سردی دی تازه کند برگ و برم را
    تا سدره بپرم اگرم در بگشایند
    هرچند که فرسوده قفس بال و پرم را
    کوتاهی عیشم پی پند دگران است
    دهر از پی تأدیب بردشاخ ترم را
    در هر قدمی صد خطرم بر سر راهست
    وز بهر اقامت نه مقامی سفرم را
    ره طی نکنم مرحله ای را که به هر گام
    از هول مصیبت نگدازد جگرم را
    شاید که چو تسلیم و رضا بدرقه کردند
    ره امن شود وادی خوف و خطرم را
    سعیی کنم و رخت به منزل برسانم
    تا کس نرسانیده به رهزن خبرم را
    از خانه چشمش نگذارم به درآید
    بر روی تو گر راه نباشد نظرم را
    صد لابه به امید یک ابرام تو کردم
    یک بار به تلخی نخریدی شکرم را
    چون توبه کنم از غزل و قول «نظیری »
    دوران خرد از صد هنر این یک هنرم را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha