کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    طعم هلال می دهد زهر فراقت آب را
    تا تلخ کردی عیش من شیرین ندیدم خواب را
    درهای رحمت بر رخم تا شام مردن واکنند
    گر چشم از رویت کند یک صبح فتح الباب را
    از دولت گم گشته ام شاید نشانی وادهند
    باری به دریای امید افکنده ام قلاب را
    ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
    اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را
    طوفان به هر جانب برد بگشا معلم بادبان
    لنگر نیندازد کسی دریای بی پایاب را
    وعظ طبیب و صبر من بر جان گوارا گشته اند
    من سخت تر سازم مرض او تلخ تر جلاب را
    با غایت بی طاقتی از عشق نتوانم گریخت
    گویی که آتش بسته ره از هر طرف سیماب را
    در انتظار رحمتت لب تشنگان افتاده اند
    ساقی به کوثر زن قدح دریاب زود اصحاب را
    کار «نظیری » در رضا غم خوردن و خوش بودن است
    دارم می مردآزما خوش باد شیخ و شاب را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha