به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوریغزل هاشمارهٔ ۷: ای کرده خراب خانه ها را

770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای کرده خراب خانه ها را
برهم زده آشیانه ها را
صیادوشان به دام زلفت
درباخته صید خانه ها را
کرده به بتان دلربا شرط
برده به گرو نشانه ها را
وز بهر تو صد هزار صیاد
آراسته دام و دانه ها را
شاهان به فصاحت تو داده
مفتاح در خزانه ها را
در عقده جعد نیم تابت
مشاطه شکسته شانه ها را
تا کشته غمزه تو گردم
برساخته ام بهانه ها را
ز آمد شد هر مزار و معبد
فرسوده ام آستانه ها را
شیرازه نظم خویش بندم
منسوخ کنم فسانه ها را
صوتی به نوای تو برآرم
بر باد دهم ترانه ها را
گردید ندیم غم «نظیری »
خواری نرسد یگانه ها را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶: برای خشت خم خوبیم گو آن پیر ترسا را 2شمارهٔ ۷: ای کرده خراب خانه ها را 3شمارهٔ ۸: ز شهر دوست می آیم پیام عشق بر لب ها 4شمارهٔ ۹: طعم هلال می دهد زهر فراقت آب را 5شمارهٔ ۱۰: دارد ز غمزه حجت قاطع حبیب ما 6شمارهٔ ۱۱: شرم می آید ز قاصد طفل محبوب مرا 7شمارهٔ ۱۲: بگذر از عشق که نه خطوه نه گامست ای ...8شمارهٔ ۱۳: به زیر هر بن مو چشم روشنی ست مرا 9شمارهٔ ۱۴: صفا از عقده دل هاست آن زلف معقد را 10شمارهٔ ۱۵: نه عدم بود و نی وجود اینجا 11شمارهٔ ۱۶: طاعت ما نیست غیر از ورزش پندار ما 12شمارهٔ ۱۷: بر فلک تابد مسیحا رشته زنار ما 13شمارهٔ ۱۸: نشسته در ظلمم با قمر چه کار مرا 14شمارهٔ ۱۹: نگاه گم شده در راه کوی یار مرا 15شمارهٔ ۲۰: چه منت از مدد روزگار بر سر ما 16شمارهٔ ۲۱: دیدمش در دل نهفتم آه بی تاثیر را 17شمارهٔ ۲۲: چند از مؤذن بشنوم توحید شرک آمیز ر ...18شمارهٔ ۲۳: ز بس بود دل خود کام ناسپاس مرا 19شمارهٔ ۲۴: با شهپر عنقا چه نوا بال مگس را 20شمارهٔ ۲۵: کردم ز شکوه منع دل زار خویش را 21شمارهٔ ۲۶: غبار از دل به مژگان روبم و بینم نش ...22شمارهٔ ۲۷: بانگ نی می برد ز هوش مرا 23شمارهٔ ۲۸: فراق دوستان بسیار پیش آمد دل ما را 24شمارهٔ ۲۹: ای از کرم نریخته خون سبیل را 25شمارهٔ ۳۰: در خور اگر نییم می لعل فام را 26شمارهٔ ۳۱: مستی ربوده از کف هستی زمام ما 27شمارهٔ ۳۲: تمکین خرد برد ز سر شور و شرم را 28شمارهٔ ۳۳: ساقی بشو دورنگی امید و بیم را 29شمارهٔ ۳۴: بر رخ شکستم از خطا رنگ امید و بیم ...30شمارهٔ ۳۵: پروانه ایم و شعله بود آشیان ما 31شمارهٔ ۳۶: ز حرمانم غمی در خاطر یاران شود پید ...32شمارهٔ ۳۷: ز عاشق می شود معشوق را نام و نشان ...33شمارهٔ ۳۸: گل خلعت نو داد دگر شاخ کهن را 34شمارهٔ ۳۹: جز نام صنم نقش مکن لوح جبین را 35شمارهٔ ۴۰: دلا گداز که آیینه کرده سنگ تو را 36شمارهٔ ۴۱: به صاف صبح نگه کن سر سبو بگشا 37شمارهٔ ۴۲: امشب خوش آشناست به رویش نگاه ما 38شمارهٔ ۴۳: هرگه رقم کنم به تو عذر گناه را 39شمارهٔ ۴۴: از چاه غبغبش به درآورده ماه را 40شمارهٔ ۴۵: از کف نمی دهد دل آسان ربوده را 41شمارهٔ ۴۶: تا به کی بر خرقه بندم جسم غم فرسود ...42شمارهٔ ۴۷: نظر بر روی او دزدیده بگشا 43شمارهٔ ۴۸: از پی آشوب ما، در زلف دارد شانه را 44شمارهٔ ۴۹: نیست زین مزرع آب و دانه ما 45شمارهٔ ۵۰: ازین ویرانه تر می خواستم ویرانه خو ...46شمارهٔ ۵۱: هر روز جویم آب رخ روز رفته را 47شمارهٔ ۵۲: به بریدن نرود ذوق تو ز اندیشه ما 48شمارهٔ ۵۳: دل شکسته بود تحفه خزینه ما 49شمارهٔ ۵۴: آن که بر ما رقم کین زده از کینه ما 50شمارهٔ ۵۵: گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را 51شمارهٔ ۵۶: زیستم بس که به تدبیر خود از خامی ه ...52شمارهٔ ۵۷: به غیر از رنگ و بویی نیست این عشق ...53شمارهٔ ۵۸: کجا بودی که امشب سوختی آزرده جانی ...54شمارهٔ ۵۹: ادب گرفته عنان خمار و مستی ما 55شمارهٔ ۶۰: خانه در کوی مغان کردم خراب 56شمارهٔ ۶۱: آن که شب داد توبه ام ز شراب 57شمارهٔ ۶۲: چون غنچه دل مبند و چو بو بر هوا مت ...58شمارهٔ ۶۳: سحر منادی بلبل به گلستان دریاب 59شمارهٔ ۶۴: عشق دهد با دل شوریده تاب 60شمارهٔ ۶۵: میم در جام و ماهم تا سحر بر روزنست ...61شمارهٔ ۶۶: سبزه عیش ز بوم و بر هجران مطلب 62شمارهٔ ۶۷: می باش و از مزاج حریفان نشان طلب 63شمارهٔ ۶۸: عشق تو بند علایق ز ره ما برداشت 64شمارهٔ ۶۹: صافی شوم از کون که در درد صفا نیست 65شمارهٔ ۷۰: ناله ما نغمه اهل نوا را گرم ساخت 66شمارهٔ ۷۱: آن دهد در گریه پند ما که با ما دشم ...67شمارهٔ ۷۲: گر شرر گر شعله هرجا گشت پیدا آتش ا ...68شمارهٔ ۷۳: نشاط عید گدا عجب پادشا بشکست 69شمارهٔ ۷۴: نظر به ظاهر و صیاد در خفا خفتست 70شمارهٔ ۷۵: گریزد از صف ما هر که مرد غوغا نیست 71شمارهٔ ۷۶: حریف دردی و صافی نیی خطا اینجاست 72شمارهٔ ۷۷: بی تو دوشم در درازی از شب یلدا گذش ...73شمارهٔ ۷۸: امروز آنچه تاج سر ماست دست ماست 74شمارهٔ ۷۹: این نخل که از چشمه جان رسته که کشت ...75شمارهٔ ۸۰: در شهر ما به دولت عشق احتیاج نیست 76شمارهٔ ۸۱: آنچه رحم از دل برد تأثیر فریاد منس ...77شمارهٔ ۸۲: پیش مشتاق تو ویرانه و آباد یکی است 78شمارهٔ ۸۳: به حرف اهل غرض قرب و بعد ما بندست 79شمارهٔ ۸۴: فخر والانسبتان از بند اوست 80شمارهٔ ۸۵: لخت دل بر جیب و جیبم بر کنار افتاد ...81شمارهٔ ۸۶: ره حریف گرفتم که شیشه یار منست 82شمارهٔ ۸۷: هر که را معنی نمی خیزد ز دل گفتار ...83شمارهٔ ۸۸: یک آه گرم صیقل زنگار عالمست 84شمارهٔ ۸۹: دلی دارم که طاقت کار او نیست 85شمارهٔ ۹۰: معشوقه من قبله نما قبله نظر گشت 86شمارهٔ ۹۱: جز محبت، هرچه بردم سود در محشر ندا ...87شمارهٔ ۹۲: عشق است که علم دو جهان مختصر اوست 88شمارهٔ ۹۳: خواهم این بستان پرغم را به شوری در ...89شمارهٔ ۹۴: دل به قرب و بعد ازو مهجور نیست 90شمارهٔ ۹۵: عشق عصیانست اگر مستور نیست 91شمارهٔ ۹۶: هیچ راز از دیده صاحب تمیزان دور نی ...92شمارهٔ ۹۷: هرکس شهید آن مژه های درازنیست 93شمارهٔ ۹۸: گشت دوزخ شرری ز آتش سودایش ریخت 94شمارهٔ ۹۹: قرعه بر وصل زند دیده و سامانش نیست 95شمارهٔ ۱۰۰: هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست 96شمارهٔ ۱۰۱: خمار می به لبم قفل زد ایاغ کجاست؟97شمارهٔ ۱۰۲: بی عشق عقل را هنری در دماغ نیست 98شمارهٔ ۱۰۳: هجران نمکی سودو به داغ دل ما ریخت 99شمارهٔ ۱۰۴: به شرح حالت من نامه ها در اطرافست 100شمارهٔ ۱۰۵: کس ننمود جرعه یی کز جگرم گزک نخوا ...101شمارهٔ ۱۰۶: چنان ز خانه برون رفتنم به دل ننگ ...102شمارهٔ ۱۰۷: زهی نسخه آفرینش جمالت 103شمارهٔ ۱۰۸: تو را به کعبه مرا کار با دل افتاد ...104شمارهٔ ۱۰۹: در خون دیده گشته تنم بسمل تو نیست 105شمارهٔ ۱۱۰: گه تجلی مانع است و گاه هجران حایل ...106شمارهٔ ۱۱۱: ذوقی به کمالست و وصالی به دوامست 107شمارهٔ ۱۱۲: نشست پهلوی من وز رقیب جام گرفت 108شمارهٔ ۱۱۳: عشق را کام به عهد دل خود کام تو ن ...109شمارهٔ ۱۱۴: اخترشناس در روش بخت من گم است 110شمارهٔ ۱۱۵: بویی از آن دو سلسله خم به خم گذشت 111شمارهٔ ۱۱۶: فرحی نیست که در پهلوی آن صد غم نی ...112شمارهٔ ۱۱۷: گر کند گیتی وفایی با وفاداران خوش ...113شمارهٔ ۱۱۸: بیا که مردم و بر راه چشم جان بازس ...114شمارهٔ ۱۱۹: ابری به نظر آمد و برقی ز میان جست 115شمارهٔ ۱۲۰: هین قدح، شمع شبستان این است 116شمارهٔ ۱۲۱: زبان طعنه ما کوته از بریدن نیست 117شمارهٔ ۱۲۲: داغ دل در عشق افسردن نمی داند که ...118شمارهٔ ۱۲۳: هوا بدیهه رسانست و باغ موزون است 119شمارهٔ ۱۲۴: محبت تو به هر دل نشست کین ننشست 120شمارهٔ ۱۲۵: بختم این بس که مشتری شده دوست 121شمارهٔ ۱۲۶: باز دل جایی گل دیوانگی بو کرده اس ...122شمارهٔ ۱۲۷: خوی شه عربده جو افتادست 123شمارهٔ ۱۲۸: داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیس ...124شمارهٔ ۱۲۹: این پیش خیل کج کلهان از سپاه کیست ...125شمارهٔ ۱۳۰: شهر ویران شده گریه مستانه ماست 126شمارهٔ ۱۳۱: جمال ساقی ما در ضمیر لاله گذشت 127شمارهٔ ۱۳۲: شب از فسانه ام ز جنون خانه پر شدس ...128شمارهٔ ۱۳۳: گل بیداد دسته بسته اوست 129شمارهٔ ۱۳۴: دل که جمعست غم بی سر و سامانی نیس ...130شمارهٔ ۱۳۵: شور چمن ز نغمه آزادی من است 131شمارهٔ ۱۳۶: آن که صد نامه ما خواند و جوابی نن ...132شمارهٔ ۱۳۷: جزای حسن عمل در شریعت عربیست 133شمارهٔ ۱۳۸: غیر من در پس این پرده سخن سازی هس ...134شمارهٔ ۱۳۹: عشق مرا زبان حکایت بریدنیست 135شمارهٔ ۱۴۰: رفتی به بزم غیر و نکونامی تو رفت 136شمارهٔ ۱۴۱: عطاش را نه صوابست و نه خطا باعث 137شمارهٔ ۱۴۲: بر طبع ساده زود شود خوشگوار بحث 138شمارهٔ ۱۴۳: فسون خط تو پیغام بعثت و شب داج 139شمارهٔ ۱۴۴: ای کعبه که گردت ننشیند به صفا هیچ 140شمارهٔ ۱۴۵: گوش گل می درد از مژده هنگام صبوح 141شمارهٔ ۱۴۶: دهل و نای دریدیم به آوازه صبح 142شمارهٔ ۱۴۷: مانده ام با دلی از هجر عزیزان مجر ...143شمارهٔ ۱۴۸: چگونه نام تو آریم بر زبان گستاخ 144شمارهٔ ۱۴۹: چو نیست حد که به بالین نهیم سر گس ...145شمارهٔ ۱۵۰: بیگانه چون رود به در آشنا رود 146شمارهٔ ۱۵۱: بر قفا چشمت نمی افتد چو این در وا ...147شمارهٔ ۱۵۲: دوران می حسرت همه در ساغر ما کرد 148شمارهٔ ۱۵۳: می روم جایی که غم آنجا ز دل ها می ...149شمارهٔ ۱۵۴: هر سحر سلسله از پای سحر بگشایند 150شمارهٔ ۱۵۵: مجلس چو بر شکست تماشا به ما رسید 151شمارهٔ ۱۵۶: در آشیان ما پر و بال هما رسید 152شمارهٔ ۱۵۷: در به روی عیش تا بستیم دیگر وانشد 153شمارهٔ ۱۵۸: آن بخت فتنه جو که تو دیدی به خواب ...154شمارهٔ ۱۵۹: گر تشنه بر سر خم میرم عجب نباشد 155شمارهٔ ۱۶۰: چه شور بود؟ که عشقت به من کرامت ک ...156شمارهٔ ۱۶۱: ناله را نیست اثر کز تو شکایت دارد 157شمارهٔ ۱۶۲: به هوش سیر چمن کن که شاهدان مستند 158شمارهٔ ۱۶۳: نه دل آزاد پای بست شود 159شمارهٔ ۱۶۴: چه خوست کاین دل کافر نهاد من دارد 160شمارهٔ ۱۶۵: هوس چو دیر کشد شعله در نهاد افتد 161شمارهٔ ۱۶۶: هوس پروانه است اما به گرد دود می ...162شمارهٔ ۱۶۷: عالم از عشق در وجود آمد 163شمارهٔ ۱۶۸: روز ازلم بود به نابود نهفتند 164شمارهٔ ۱۶۹: شمع را زنده دلی در شب تار آخر شد 165شمارهٔ ۱۷۰: کمال عاشقی حیرانی دیدار می آرد 166شمارهٔ ۱۷۱: آن را که قبول تو خریدار نباشد 167شمارهٔ ۱۷۲: دوشینه سرودی دل افگار برآورد 168شمارهٔ ۱۷۳: نشان آن که کردم قطع امید از دیار ...169شمارهٔ ۱۷۴: ز نگهت سحری شوق یار می خیزد 170شمارهٔ ۱۷۵: جهان جوان شد و عقد بهار می بندد 171شمارهٔ ۱۷۶: بزمت غم بار ما ندارد 172شمارهٔ ۱۷۷: باز نرگس را گلستان صاحب افسر کند 173شمارهٔ ۱۷۸: وقت شد سبزه فرش در پیچد 174شمارهٔ ۱۷۹: هنوز راه نگاهم به بام و در ندهند 175شمارهٔ ۱۸۰: باعث راندنم از بزم بجز عار نبود 176شمارهٔ ۱۸۱: محبت با دل غم دیده الفت بیشتر گیر ...177شمارهٔ ۱۸۲: دلم از ناله خوش گردید امید اثر با ...178شمارهٔ ۱۸۳: کسی که تشنه وصل است با کوثر نمی س ...179شمارهٔ ۱۸۴: بیا که بی تو غم از خاطرم به در نر ...180شمارهٔ ۱۸۵: ما بید بوستانیم، ما را ثمر نباشد 181شمارهٔ ۱۸۶: صبحی بنال راه فلک برنبسته اند 182شمارهٔ ۱۸۷: امشب چمن از گریه ما تازه و تر بود 183شمارهٔ ۱۸۸: ذوقی ز می نزاد که صد شور و شر نشد 184شمارهٔ ۱۸۹: پیران که دقع قبض طباشیر برده اند 185شمارهٔ ۱۹۰: این جا نه بهر سنگ سیه نور فروشند 186شمارهٔ ۱۹۱: با آنکه ز مهرش به دلم حور نگنجد 187شمارهٔ ۱۹۲: روز از آن آید که با صد خواریم بر ...188شمارهٔ ۱۹۳: پایمالم فتنه یی را هر که در شور آ ...189شمارهٔ ۱۹۴: به گوشم از پریدن های چشم آواز می ...190شمارهٔ ۱۹۵: آمد دگر به صلح و در فتنه باز کرد 191شمارهٔ ۱۹۶: آخر به من آن مغ بچه هم کیش برآمد 192شمارهٔ ۱۹۷: یغمای تو دستی به کم و بیش برآورد 193شمارهٔ ۱۹۸: افسانه شیرین مرا گوش نکردند 194شمارهٔ ۱۹۹: به دل ز شوق تو چون ناله در سماع آ ...195شمارهٔ ۲۰۰: به هجر و وصل دلم الفت و نزاع ندار ...196شمارهٔ ۲۰۱: درین دیار عجب مطربان یک رنگند 197شمارهٔ ۲۰۲: پس از نه مه جهان را دامن عیشی به ...198شمارهٔ ۲۰۳: بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تن ...199شمارهٔ ۲۰۴: گل آمد و لعلم ز دل سنگ برآورد 200شمارهٔ ۲۰۵: من آن صیدم که هرکس را نظر بر حال ...201شمارهٔ ۲۰۶: کس چو من نیست که پیش نظر از دل بر ...202شمارهٔ ۲۰۷: این کعبه را بنا نه به باطل نهاده ...203شمارهٔ ۲۰۸: عشقست طلسمی که در و بام ندارد 204شمارهٔ ۲۰۹: این که دل نامند چون حرزم حمایل کر ...205شمارهٔ ۲۱۰: نمی توان به گزند از من انتقام کشی ...206شمارهٔ ۲۱۱: یکی فلسم هوس هر روز در سیمابم اند ...207شمارهٔ ۲۱۲: اشک در دیده نیارم که حجابم نبرد 208شمارهٔ ۲۱۳: دوش بر سوز دل و سینه براتم دادند 209شمارهٔ ۲۱۴: دل نمی دانم کجا، زین آستانم می کش ...210شمارهٔ ۲۱۵: کسی به ملک حدوث از قدم نمی افتد 211شمارهٔ ۲۱۶: کمند و دام ما غیر از شکار غم نمی ...212شمارهٔ ۲۱۷: باده خاص محبت کی به نامحرم رسد 213شمارهٔ ۲۱۸: شادی عشق تو هنگامه غم برهم زد 214شمارهٔ ۲۱۹: دل باهوش دم برون ندهد 215شمارهٔ ۲۲۰: حسن جنبید ز خواب و مژه را برهم زد 216شمارهٔ ۲۲۱: سازم آن می نمک آلود که بی غم باشد 217شمارهٔ ۲۲۲: رشحه ای از حسن جانان ریختند 218شمارهٔ ۲۲۳: نه ز جهدم به کف بخت عنان می آید 219شمارهٔ ۲۲۴: درد و غمت که همچو هما استخوان خور ...220شمارهٔ ۲۲۵: خونم ار بر خاک ریزی نقض پیمان کی ...221شمارهٔ ۲۲۶: ز بیداد تو حرف مهر را نام و نشان ...222شمارهٔ ۲۲۷: منم مرغ اسیری مضطرب از بیم جان خو ...223شمارهٔ ۲۲۸: دلم را نور رحمت از وداع جان فرو گ ...224شمارهٔ ۲۲۹: بکش، بسوز، که نام امان نخواهم برد 225شمارهٔ ۲۳۰: دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد 226شمارهٔ ۲۳۱: خوشا کز بس هجوم گریه ام در دامن آ ...227شمارهٔ ۲۳۲: نه هر مغزی که بوید نکهت از مصر و ...228شمارهٔ ۲۳۳: به خاطرم گله یی گشت و دوست دشمن ش ...229شمارهٔ ۲۳۴: تبسمش به لب از شرم خشم و کین گردد 230شمارهٔ ۲۳۵: ناوک غم جان شکافد سینه گر جوشن شو ...231شمارهٔ ۲۳۶: گهی که وقت علاج دماغ من باشد 232شمارهٔ ۲۳۷: رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد 233شمارهٔ ۲۳۸: گلزار به شهر آمد و بازار چمن شد 234شمارهٔ ۲۳۹: چون ابر بهاری به سرم سایه فکن شد 235شمارهٔ ۲۴۰: هرگز به سیر گل دل محزون نمی رود 236شمارهٔ ۲۴۱: دریغ نقش امل ها بر آب جو بستند 237شمارهٔ ۲۴۲: دل کز تو شد بریده کم از سنگ و رو ...238شمارهٔ ۲۴۳: ساقی قدح نداد و سفال سبو نبود 239شمارهٔ ۲۴۴: نگاهت چشم جادو برنتابد 240شمارهٔ ۲۴۵: زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنن ...241شمارهٔ ۲۴۶: آمد سحر که دیر و حرم رفت و رو کنن ...242شمارهٔ ۲۴۷: تو می رانی و خاطر با تو ذوق گفتگو ...243شمارهٔ ۲۴۸: ز گردش های چشمش مستی پیمانه می خی ...244شمارهٔ ۲۴۹: هوای کوی او آواره ام از خانه می س ...245شمارهٔ ۲۵۰: چو عریان شد چمن مرغ از ضرورت خانه ...246شمارهٔ ۲۵۱: درین سپید رقم قسمت و حواله نماند 247شمارهٔ ۲۵۲: به غمزه روز الستم همین معامله بود 248شمارهٔ ۲۵۳: عنان دل ز خودرایی به فریادم نگه د ...249شمارهٔ ۲۵۴: قاصد دلی آزرده تر از آبله دارد 250شمارهٔ ۲۵۵: عیشم خوش از آن شعله افروخته باشد 251شمارهٔ ۲۵۶: شب فغان را به در خلوت او باری بود 252شمارهٔ ۲۵۷: نه فوت صحبت این دوستان غمی دارد 253شمارهٔ ۲۵۸: حسن چندی سر به دل شوخی و خودرایی ...254شمارهٔ ۲۵۹: پرده برداشته ام از غم پنهانی چند 255شمارهٔ ۲۶۰: فلک مزدور ایمای تو باشد 256شمارهٔ ۲۶۱: هر سر شاخ درین باغ هوایی دارد 257شمارهٔ ۲۶۲: گردش چشم بتان مستی من حالی کرد 258شمارهٔ ۲۶۳: به صدق هرکه سوی کعبه ناقه راهی کر ...259شمارهٔ ۲۶۴: بر خوان ما نمک به ملاحت نشد لذیذ 260شمارهٔ ۲۶۵: منشین به شاهد آب رخ پارسا مبر 261شمارهٔ ۲۶۶: امروز کار و بار جهان را خراب گیر 262شمارهٔ ۲۶۷: می است چاره غم هوشمند را چه خبر 263شمارهٔ ۲۶۸: به بیرحمی دلی دارد دل صیاد از آن ...264شمارهٔ ۲۶۹: دچار هرکه شوی جز سراغ یار مگیر 265شمارهٔ ۲۷۰: یک باره در وفا برآور 266شمارهٔ ۲۷۱: طلوع باده ز شام و سحر دریغ مدار 267شمارهٔ ۲۷۲: ای مطرب جان سوخت دلم پرده دگر گیر 268شمارهٔ ۲۷۳: بزم خاصست درو نکته به دستور بیار 269شمارهٔ ۲۷۴: هر روز هست ناله مرغان درازتر 270شمارهٔ ۲۷۵: چشمش به راهی می رود مژگان نمناکش ...271شمارهٔ ۲۷۶: افلاک فتنه زاده به دامان روزگار 272شمارهٔ ۲۷۷: چشم زخم خلق را با حسن روزافزون چه ...273شمارهٔ ۲۷۸: غم گرد فراق دید از دور 274شمارهٔ ۲۷۹: تعظیم پیام دل آگاه نگه دار 275شمارهٔ ۲۸۰: دارم دلی ز طایر وحشی رمیده تر 276شمارهٔ ۲۸۱: هردم از زلف تو دارم کافرستانی دگر 277شمارهٔ ۲۸۲: ای صبا از گل عطار نشانی به من آر 278شمارهٔ ۲۸۳: درد دل را می کنم با صبر پیوندی دگ ...279شمارهٔ ۲۸۴: فارغ تر از دل تو ندیدم دلی دگر 280شمارهٔ ۲۸۵: هر که از درگه تو گردد باز 281شمارهٔ ۲۸۶: آن را که برد به مسند راز 282شمارهٔ ۲۸۷: تو درنیافته ای لذت وفا هرگز 283شمارهٔ ۲۸۸: بخت ما سست و عشق تو فیروز 284شمارهٔ ۲۸۹: ببند دست و می از شیشه در گلویم ری ...285شمارهٔ ۲۹۰: چرخ پرویز نیست آتش بیز 286شمارهٔ ۲۹۱: غمم به عیش درآمیخت عشق رنگ آمیز 287شمارهٔ ۲۹۲: شوریده است آب و گل قالبم هنوز 288شمارهٔ ۲۹۳: دل ها همه به بوی گل آویختست باز 289شمارهٔ ۲۹۴: سخن گویید با من کمتر امروز 290شمارهٔ ۲۹۵: خمش ز لابه که طبعش مشو شست هنوز 291شمارهٔ ۲۹۶: جام گیر اختر افتاده بر افلاک اندا ...292شمارهٔ ۲۹۷: سر برآور بر کله داران قباها تنگ س ...293شمارهٔ ۲۹۸: ذوق وجدان و نظر خالص شد و خامم هن ...294شمارهٔ ۲۹۹: پی تدارک تقصیر صبحدم برخیز 295شمارهٔ ۳۰۰: فتاده ام به میان غم از کران برخیز 296شمارهٔ ۳۰۱: نشست اختر پروین ز پرنیان برخیز 297شمارهٔ ۳۰۲: از طور صلح و عربده بیگانه ام هنوز 298شمارهٔ ۳۰۳: مرد بی حوصله مردانه نگردد هرگز 299شمارهٔ ۳۰۴: گر به دل خلوت نداری از جهانبانی گ ...300شمارهٔ ۳۰۵: سوی صحرای حقیقت برد عشقم از هوس 301شمارهٔ ۳۰۶: ناله اصحاب مسجد نیست بی فریادرس 302شمارهٔ ۳۰۷: کسی به مشک نگفتست کم کن از انفاس 303شمارهٔ ۳۰۸: گشود ابر بغل بر چمن سپاس سپاس 304شمارهٔ ۳۰۹: اکسیر حسن در نظر پارسا شناس 305شمارهٔ ۳۱۰: شورش عشق از دل شیدا مپرس 306شمارهٔ ۳۱۱: فصلی چنین گذشت و سحابی ندید کس 307شمارهٔ ۳۱۲: به امید توام خرسند ازین پس 308شمارهٔ ۳۱۳: از نیاز و طاعتم مقصود دیدارست و ب ...309شمارهٔ ۳۱۴: ما به دل شادیم از باغ و بهار ما م ...310شمارهٔ ۳۱۵: بگو به دیر خرابات السلام و مترس 311شمارهٔ ۳۱۶: خسته را فاتحه ای از لب خندان تو ب ...312شمارهٔ ۳۱۷: ای که نامه می نویسی سوی من فرمان ...313شمارهٔ ۳۱۸: صبح شد راه شهر و برزن پرس 314شمارهٔ ۳۱۹: دست کسی نبسته و افسون نکرده کس 315شمارهٔ ۳۲۰: با حکمت ایستاده ام اینم پناه بس 316شمارهٔ ۳۲۱: تو عیش و ناز مرا از امیدواری پرس 317شمارهٔ ۳۲۲: تو کودکی به بزرگان زبان درازی بس 318شمارهٔ ۳۲۳: به اختیار تو در باختم ارادت خویش 319شمارهٔ ۳۲۴: دهر پرفتنه و شورست ز چشم سیهش 320شمارهٔ ۳۲۵: یارب آن سرو که پرورده ای از اشک م ...321شمارهٔ ۳۲۶: در بغل مصحف و سجاده تقوا بر دوش 322شمارهٔ ۳۲۷: از خوی کریم تو گنه گشت فراموش 323شمارهٔ ۳۲۸: بزم خالی می شود مطرب خموش 324شمارهٔ ۳۲۹: داشتم از درد جدایی خروش 325شمارهٔ ۳۳۰: غیرتم بانگ زد که: دور او باش 326شمارهٔ ۳۳۱: حیاتی در گذر دارم چه پرسی بود و ن ...327شمارهٔ ۳۳۲: از فراق یار ناخشنود خویش 328شمارهٔ ۳۳۳: هرجا که بود روز خوش و روزگار خوش 329شمارهٔ ۳۳۴: ساقی بیار جام می خوشگوار پیش 330شمارهٔ ۳۳۵: گر جهان کشته بیداد شود برگذرش 331شمارهٔ ۳۳۶: آن که غایب از نظر گردید درمی یابم ...332شمارهٔ ۳۳۷: خرامان آمد از می در سر آتش 333شمارهٔ ۳۳۸: به سینه گریه گره شد نقاب برتر کش 334شمارهٔ ۳۳۹: بر کس نمانده سنگم زد و چشم شوخ و ...335شمارهٔ ۳۴۰: شرمسارم از دل بی صبر و بی آرام خو ...336شمارهٔ ۳۴۱: بلاست خط نگارین و زلف خود به خمش 337شمارهٔ ۳۴۲: هرگز گلی شکفته نشد از نسیم خویش 338شمارهٔ ۳۴۳: یا در درون قبه این آسمان مباش 339شمارهٔ ۳۴۴: کی بود شفقت دل سوی اسیران کشدش 340شمارهٔ ۳۴۵: بزم می سازیم سامان گر نباشد گو مب ...341شمارهٔ ۳۴۶: از نقل و باده گوشه دل گشته روشنش 342شمارهٔ ۳۴۷: مطرب به گوشم زد نوا از گریه محزون ...343شمارهٔ ۳۴۸: بر غمزده ای خنده زدم گفت حزین باش 344شمارهٔ ۳۴۹: بی تو نه با غم خوش و نی خانه خوش 345شمارهٔ ۳۵۰: رمید طایر جانم ز آشیانه خویش 346شمارهٔ ۳۵۱: طاعت پیر مغان کن وز همه بیگانه با ...347شمارهٔ ۳۵۲: لطف می خون در رگ افسرده می آرد به ...348شمارهٔ ۳۵۳: افغان که بعد صد طلب و جستجوی خویش 349شمارهٔ ۳۵۴: افسر به قبادی ده و خاتم به جمی بخ ...350شمارهٔ ۳۵۵: بستم در تصرف گفت و شنید خویش 351شمارهٔ ۳۵۶: به بوی می دو سه ژولیده مرقع پوش 352شمارهٔ ۳۵۷: دم دم شاهدست و می می خاص 353شمارهٔ ۳۵۸: حریف خود شو و یا خود برآر آز خلوت ...354شمارهٔ ۳۵۹: ساقیا برخیز با مستان برقص 355شمارهٔ ۳۶۰: هرکه چون یوسف شود از محنت زندان خ ...356شمارهٔ ۳۶۱: همیشه خنده شادی به آن لبان مخصوص 357شمارهٔ ۳۶۲: نه خانقاه نشین می شویم و نی مرتاض 358شمارهٔ ۳۶۳: دهم دو ملک به یک نغمه رباب عوض 359شمارهٔ ۳۶۴: حضور وقت نمی یابم و حلاوت فرض 360شمارهٔ ۳۶۵: هر صبح کن دو جام شراب مغانه فرض 361شمارهٔ ۳۶۶: از جمال تو کمال بشری بود غرض 362شمارهٔ ۳۶۷: روی دل با دوست باید داشت در مرگ و ...363شمارهٔ ۳۶۸: حکم جفا صحیح و امید وفا غلط 364شمارهٔ ۳۶۹: صد جا در انتخاب تو پیدا کنم غلط 365شمارهٔ ۳۷۰: در عشق کار بوده و سامان نبوده شرط 366شمارهٔ ۳۷۱: جگر به خنده همی سوز و بر کران می ...367شمارهٔ ۳۷۲: درود پاک تو بر ریش باصفا واعظ 368شمارهٔ ۳۷۳: نی خاطرم از کتاب محظوظ 369شمارهٔ ۳۷۴: اگر تو نشنوی از ناله های زار چه ح ...370شمارهٔ ۳۷۵: هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع 371شمارهٔ ۳۷۶: به فالی از لب تو تا ابد هما قانع 372شمارهٔ ۳۷۷: پای کوبان دست افشان در سماع 373شمارهٔ ۳۷۸: فریب دختر رز خواهشیست نامسموع 374شمارهٔ ۳۷۹: کند همیشه به دل چشم روسیاه نزاع 375شمارهٔ ۳۸۰: گوید سحر که شب گذر افکنده ای به ب ...376شمارهٔ ۳۸۱: راز دیرینه ز رخ پرده برانداخت دری ...377شمارهٔ ۳۸۲: نه گل این جا ز عشق خار فارغ 378شمارهٔ ۳۸۳: جان به لب از شوق و می آرند پیغامم ...379شمارهٔ ۳۸۴: نالم ز چرخ اگر نه بر افغان خورم د ...380شمارهٔ ۳۸۵: آنی به اثر داری و شأنی به تصرف 381شمارهٔ ۳۸۶: فتنه با زلف تو گرفته طرف 382شمارهٔ ۳۸۷: تو این گشاد و گره ها به دام فکر م ...383شمارهٔ ۳۸۸: هر که تایب گردد از می بر رخ او رن ...384شمارهٔ ۳۸۹: کرشمه تو برد از قمارخانه حریف 385شمارهٔ ۳۹۰: لب ساقی روان ها، دل چشمه حقایق 386شمارهٔ ۳۹۱: صبح اول کرده عشقت عشوه ای در کار ...387شمارهٔ ۳۹۲: رفیق تر نکند در ره تو کام رفیق 388شمارهٔ ۳۹۳: ره نداد آه قدرم بر سر خوان تو ملک 389شمارهٔ ۳۹۴: نگشت دامن گردی درین بیابان چاک 390شمارهٔ ۳۹۵: درهای بسته واشد ز آه سحر مبارک 391شمارهٔ ۳۹۶: رسید فصل گل و عیش گلشنم نزدیک 392شمارهٔ ۳۹۷: نقش دیبا چنان کشید فرنگ 393شمارهٔ ۳۹۸: تا عشق چه ها کند به بلبل 394شمارهٔ ۳۹۹: مرحبا ساقی خجسته جمال 395شمارهٔ ۴۰۰: گر کشف حجب خواهی بستان می ناب اول 396شمارهٔ ۴۰۱: درین بستان به جهد از خار بگسل 397شمارهٔ ۴۰۲: به لغزش دست از دلدار مگسل 398شمارهٔ ۴۰۳: نیم ز کعبه به می خوردن مجاز خجل 399شمارهٔ ۴۰۴: زان شب که یار کرد نگاهی به سوی دل 400شمارهٔ ۴۰۵: نخست عشق به میخانه کرد نزول 401شمارهٔ ۴۰۶: کتاب خوانده شد و، شبهه ای نشد مغف ...402شمارهٔ ۴۰۷: منادیست در آن کو که خون زنده سبیل 403شمارهٔ ۴۰۸: صبح چو دم برآورد همرهی صبا کنم 404شمارهٔ ۴۰۹: ما حال خویش بی سر و بی پا نوشته ا ...405شمارهٔ ۴۱۰: ما به برهان و خبر پیرو ترسا نشویم 406شمارهٔ ۴۱۱: گهی بر فرش سنبل، گاه بر روی گیا ا ...407شمارهٔ ۴۱۲: ما چو سیل این خار از اول به پشت پ ...408شمارهٔ ۴۱۳: نمی گردید کوته رشته معنی، رها کرد ...409شمارهٔ ۴۱۴: از ما حذر که دست ز آداب شسته ایم 410شمارهٔ ۴۱۵: ما قلم در آتش و دفتر در آب افکنده ...411شمارهٔ ۴۱۶: می روم زین کوی و وز رشک محبت می ر ...412شمارهٔ ۴۱۷: باز از جرم شکایت ناامید از رحمتم 413شمارهٔ ۴۱۸: تا به کی خیمه چو گل بر گذر باد زن ...414شمارهٔ ۴۱۹: سوزن به دل از بخیه و پیوند شکستیم 415شمارهٔ ۴۲۰: بسیار نظره کردم در گرم و سرد عالم 416شمارهٔ ۴۲۱: ز خراش دم به رقت، ز گداز دل به در ...417شمارهٔ ۴۲۲: سوخت چون شمع پای تا بسرم 418شمارهٔ ۴۲۳: آتشین گفتار خاکی پیکرم 419شمارهٔ ۴۲۴: به گل پیراهنی امیدوارم 420شمارهٔ ۴۲۵: من روز ره خانه خمار ندانم 421شمارهٔ ۴۲۶: در دشمن زنم و دوستی اظهار کنم 422شمارهٔ ۴۲۷: رضا به عشق کدام است و اختیار کدام 423شمارهٔ ۴۲۸: هرکجا ساخت غمی دایره مسمار شدم 424شمارهٔ ۴۲۹: همیشه تار و پود کار ناهموار می بس ...425شمارهٔ ۴۳۰: زین غم نه گریه آید و نی ناله برکش ...426شمارهٔ ۴۳۱: چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کن ...427شمارهٔ ۴۳۲: شب در بتخانه ای را با دو چشم تر ز ...428شمارهٔ ۴۳۳: به تمنای غلط بر همه کس میر شدیم 429شمارهٔ ۴۳۴: نه مقامی که در آن زاد سفر تازه کن ...430شمارهٔ ۴۳۵: جز نسخه احوال کسان پیش ندارم 431شمارهٔ ۴۳۶: غساله شوی ته کاسه و ایاغ شدم 432شمارهٔ ۴۳۷: بی روی تو پروانه ای امشب به چراغم 433شمارهٔ ۴۳۸: ز جا نتوانم از کم نشئگی چالاک برخ ...434شمارهٔ ۴۳۹: شب نه تشویش صبا نی شور بلبل داشتم 435شمارهٔ ۴۴۰: خود را کباب ازین دل خودکام کرده ا ...436شمارهٔ ۴۴۱: خواهم که به آزادی دل نام برآرم 437شمارهٔ ۴۴۲: خاک دیگر بر سر مژگان بی غم می کنم 438شمارهٔ ۴۴۳: امروز پیشت از غم خود دم نمی زنم 439شمارهٔ ۴۴۴: تا از قضای دشت به گلشن فتاده ام 440شمارهٔ ۴۴۵: ز خیل نغمه سنجان رفتم و طرز کهن ب ...441شمارهٔ ۴۴۶: سخن دوست گران بود فراوان کردم 442شمارهٔ ۴۴۷: مشنو استغفار من کز اهل ایمان نیست ...443شمارهٔ ۴۴۸: هنر در شست و ناوک در کف و زه بر ک ...444شمارهٔ ۴۴۹: شکوه نقصان داشت فصلی از میان اندا ...445شمارهٔ ۴۵۰: کعبه و دیر شدم صد ره و ویران گشتم 446شمارهٔ ۴۵۱: ضبط حرفی می کنم کز وی زبان می سوز ...447شمارهٔ ۴۵۲: رخ نما تا رونما جان آوریم 448شمارهٔ ۴۵۳: به جست و جوی تو سرتاسر جهان بدوم 449شمارهٔ ۴۵۴: همیشه گریه تلخی در آستین دارم 450شمارهٔ ۴۵۵: تا به کی از کثرت غم روی بر زانو ن ...451شمارهٔ ۴۵۶: مبین به رد و قبولم که نیکخواه توا ...452شمارهٔ ۴۵۷: ما برق جای نور به کاشانه برده ایم 453شمارهٔ ۴۵۸: یک گلیم، اما به رتبت چون خم و پیم ...454شمارهٔ ۴۵۹: ساقی به زحمت آمده ام تا به پای خم 455شمارهٔ ۴۶۰: دهشت از صیدم مکن بی زخم کاری نیست ...456شمارهٔ ۴۶۱: دست در طره آشفته یاری نزدیم 457شمارهٔ ۴۶۲: کنم بی باده بدمستی که سودایی دگر ...458شمارهٔ ۴۶۳: عشق تو شیرازه اجزای من 459شمارهٔ ۴۶۴: نه مراست حسن خصلی به عیار سربلندا ...460شمارهٔ ۴۶۵: پیش بنشین ساغری بستان و طبع آزاد ...461شمارهٔ ۴۶۶: صد غم ز غم پیاله ستاند به یاد من 462شمارهٔ ۴۶۷: درمان ضعف دل به لب نوشخند کن 463شمارهٔ ۴۶۸: نوش می ریزد حدیثت در گزند خویشتن 464شمارهٔ ۴۶۹: بسی الطاف و احسان کرد حیرانم چه د ...465شمارهٔ ۴۷۰: منه به رنگ جهان دل، دی و بهاران ب ...466شمارهٔ ۴۷۱: دیریست بیرون رفته ام از اختیار خو ...467شمارهٔ ۴۷۲: دلم شد زودرنج آزار او کن 468شمارهٔ ۴۷۳: به گریه در دل تو گر اثر توان کردن 469شمارهٔ ۴۷۴: چه خوشست از دو یکدل سر حرف باز کر ...470شمارهٔ ۴۷۵: می دود حاجت به راه خواهش از دنبال ...471شمارهٔ ۴۷۶: ساقی صلای عام است کاری به کام گرد ...472شمارهٔ ۴۷۷: مردانه قماری کن دستی به دو عالم ز ...473شمارهٔ ۴۷۸: با مسلمان زادگان تا کی دل و جان ب ...474شمارهٔ ۴۷۹: بیمار بی دردی دلا درمان نخواهی یا ...475شمارهٔ ۴۸۰: غم از دل بر کران نتوان نهادن 476شمارهٔ ۴۸۱: چند فارغ از نشاط درد و درمان زیست ...477شمارهٔ ۴۸۲: عمر اگر باقیست رنجش ها کهن خواهد ...478شمارهٔ ۴۸۳: در چراغ حکمت از مغز خرد روغن مکن 479شمارهٔ ۴۸۴: دلا رو زان خم ابرو بگردان 480شمارهٔ ۴۸۵: سبو بیار و پر از آب زندگانی کن 481شمارهٔ ۴۸۶: عیش تنگم کز دل افشردن چکد خوناب ا ...482شمارهٔ ۴۸۷: به دل فگار دارم گله بی نهایت از ت ...483شمارهٔ ۴۸۸: دوش کردیم دل و دیده به دیدار گرو 484شمارهٔ ۴۸۹: همنفسی به جان خرم قافله تتار کو؟485شمارهٔ ۴۹۰: به دوریت نتوان بود نیز دور از تو 486شمارهٔ ۴۹۱: نوید عهد گل از نورسان باغ شنو 487شمارهٔ ۴۹۲: نیست دوران را نشاطی رطل مالامال ک ...488شمارهٔ ۴۹۳: از صبح روزگار گشاد جبین مجو 489شمارهٔ ۴۹۴: به دست طبع عنان داده ای دریغ از ت ...490شمارهٔ ۴۹۵: از نصیحت برفروزد روی تو 491شمارهٔ ۴۹۶: حسن از خط شود قوی بازو 492شمارهٔ ۴۹۷: کاریست بر ملا گذران در خفا گره 493شمارهٔ ۴۹۸: دلی دارم ازو دل ها شکسته 494شمارهٔ ۴۹۹: پرده بردار و صلای می به شیخ و شاب ...495شمارهٔ ۵۰۰: تا شوی هم انس آگاهی اطلاق خواب ده 496شمارهٔ ۵۰۱: عشق افسر ز سر جم به اشارت برده 497شمارهٔ ۵۰۲: فکر و غم را سر به جان مردم ناشاد ...498شمارهٔ ۵۰۳: از خوی تند و سرکشت کس ایمن و خشنو ...499شمارهٔ ۵۰۴: از گلستان گل به بازار آمده 500شمارهٔ ۵۰۵: شاهدی بر سر این کوچه پدیدار شده 501شمارهٔ ۵۰۶: در بند تو زنجیر گرفتار شکسته 502شمارهٔ ۵۰۷: آنی که به جان ناز تو را حور کشیده 503شمارهٔ ۵۰۸: دیوانه ام ز خانه مشوش برآمده 504شمارهٔ ۵۰۹: روندگان ملولیم روبهم کرده 505شمارهٔ ۵۱۰: در عهد تو یک سر به گریبان نرسیده 506شمارهٔ ۵۱۱: تو بر سر کودکان نهاده 507شمارهٔ ۵۱۲: کیست این از روی رعنایی به جولان آ ...508شمارهٔ ۵۱۳: دلم گداخته غم وز تنم توان رفته 509شمارهٔ ۵۱۴: آب رز در خم آتشین نشده 510شمارهٔ ۵۱۵: کجایی ای گل و مل را به رنگ و بو ک ...511شمارهٔ ۵۱۶: دل بر این ناخوش آشیانه منه 512شمارهٔ ۵۱۷: غم به سزا داده یی دل به نوا کرده ...513شمارهٔ ۵۱۸: در شهر و کو هنگامه ها بهر تماشا ک ...514شمارهٔ ۵۱۹: دگر خدا بود ای دل سر کجا داری 515شمارهٔ ۵۲۰: درین میدان پر نیرنگ حیرانست دانای ...516شمارهٔ ۵۲۱: ازین مجلس نمی خیزد دمی کاحیا کند ...517شمارهٔ ۵۲۲: بر دماغم دویده شیدایی 518شمارهٔ ۵۲۳: غیر از تو نگنجد به سرایی که تو با ...519شمارهٔ ۵۲۴: دیریست ز گوشه نقابی 520شمارهٔ ۵۲۵: چه باید مرد را، طبع بلند و مشرب ن ...521شمارهٔ ۵۲۶: عقلم وداع عصمت کرد از تنگ شرابی 522شمارهٔ ۵۲۷: نیست با مشاطه گلبن طرازم حاجتی 523شمارهٔ ۵۲۸: دریغ از صف مردان برون نتاخت یکی 524شمارهٔ ۵۲۹: دو گرم و رخ زرد از که داری؟525شمارهٔ ۵۳۰: چند ما را به مدارا و فسون بند کنی ...526شمارهٔ ۵۳۱: چو لعبتان خیال اند آدمی و پری 527شمارهٔ ۵۳۲: از ما نهان ز کثرت اغیار بوده ای 528شمارهٔ ۵۳۳: به مویی بسته صبرم نغمه تار است پن ...529شمارهٔ ۵۳۴: چمن قربانگه دنیای خونخوارست پندار ...530شمارهٔ ۵۳۵: دریغا در چنین فصلی حریفم یار بایس ...531شمارهٔ ۵۳۶: گر حسن جمال تو طلبکار نبودی 532شمارهٔ ۵۳۷: گر پای سرو و دامن یاری گرفته ای 533شمارهٔ ۵۳۸: به توتیای رهم خون ز چشم تر چیدی 534شمارهٔ ۵۳۹: کمند عشوه گشادی و فتنه سر دادی 535شمارهٔ ۵۴۰: به خودبینی به جز بتگر نباشی 536شمارهٔ ۵۴۱: سوی هرکس به عنایت نظر انداخته ای 537شمارهٔ ۵۴۲: زان عنبرین کلاله که بر سر نهاده ا ...538شمارهٔ ۵۴۳: بس در وفا تأمل و تأخیر می کنی 539شمارهٔ ۵۴۴: وقت آن آمد که خرگه با گل سوری زنی 540شمارهٔ ۵۴۵: از کم سخنی و سر به زیری 541شمارهٔ ۵۴۶: تو را گفتم ز صبح وصل مهرافروزتر ب ...542شمارهٔ ۵۴۷: خلوتی خواهم و سودای سر زلف کسی 543شمارهٔ ۵۴۸: شد آخر روز بر ناییی و میل دل همان ...544شمارهٔ ۵۴۹: یک ره کم این حجره خاکی نگرفتی 545شمارهٔ ۵۵۰: در هیچ مقامم نگذارد به درنگی 546شمارهٔ ۵۵۱: گه به عشق کاکلت بر سینه سازم سنبل ...547شمارهٔ ۵۵۲: کی سر غنچه او از هر بیان بیابی 548شمارهٔ ۵۵۳: گر برون از برقع آن زلف پریشان آمد ...549شمارهٔ ۵۵۴: جهان به طره عنبرفشان بیارایی 550شمارهٔ ۵۵۵: نوشی به صد جان رایگان قوت روان کی ...551شمارهٔ ۵۵۶: کجایی گنج پنهانی کجایی؟552شمارهٔ ۵۵۷: سحر که سنبلم از جیب پیرهن بکشی 553شمارهٔ ۵۵۸: سر داده ای و بند نهانی نهاده ای 554شمارهٔ ۵۵۹: ز نیرنگ نطقش به مضمون نیایی 555شمارهٔ ۵۶۰: نه گلم کفاف رنگی نه گلم پسند بویی 556شمارهٔ ۵۶۱: درک هر راز کجا زان عجمی زاده کنی 557شمارهٔ ۵۶۲: نی سنبل تنباکویی نه آتش رخساره ای 558شمارهٔ ۵۶۳: به تسیح و مصلا کرده ای میخانه آرا ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ