به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوریغزل هاشمارهٔ ۲: مانند سراب بند بر پا

830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مانند سراب بند بر پا
بیهوده شدیم دشت پیما
بی بحر نموده شکل ساحل
بی آب نموده موج دریا
سر داده به باد بود و نابود
بگرفته ز خاک عرض و پهنا
بر اوج رسیده گه ز پستی
در پست فتاده گه ز بالا
چون ظلمت نیستی درآمد
نه ماند رخ و نه ماند سیما
در نای دمید دم مغنی
لب بست و فرو نشست غوغا
عاشق که و عشق چیست؟ دانی
درمانده و درد بی مداوا
سرگشته مطلب محالیم
ای کاش نبود این تقاضا
آخر به چه مایه قرب جوییم
بال و پر مور و راه عنقا
آتش نشود به باد خاموش
از سر نرود به فکر سودا
چون حق نشود عیان «نظیری »
گوییم که لااله الا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱: اذا ماشئت ان تحیی حیوة حلوة المحیا 2شمارهٔ ۲: مانند سراب بند بر پا 3شمارهٔ ۳: در پرده ره ندادند وقت سخن صبا را 4شمارهٔ ۴: زبان پیام هوس داشت شستم انشا را 5شمارهٔ ۵: تو اگر ز کعبه راندی، و گر از بهشت م ...6شمارهٔ ۶: برای خشت خم خوبیم گو آن پیر ترسا را 7شمارهٔ ۷: ای کرده خراب خانه ها را 8شمارهٔ ۸: ز شهر دوست می آیم پیام عشق بر لب ها 9شمارهٔ ۹: طعم هلال می دهد زهر فراقت آب را 10شمارهٔ ۱۰: دارد ز غمزه حجت قاطع حبیب ما 11شمارهٔ ۱۱: شرم می آید ز قاصد طفل محبوب مرا 12شمارهٔ ۱۲: بگذر از عشق که نه خطوه نه گامست ای ...13شمارهٔ ۱۳: به زیر هر بن مو چشم روشنی ست مرا 14شمارهٔ ۱۴: صفا از عقده دل هاست آن زلف معقد را 15شمارهٔ ۱۵: نه عدم بود و نی وجود اینجا 16شمارهٔ ۱۶: طاعت ما نیست غیر از ورزش پندار ما 17شمارهٔ ۱۷: بر فلک تابد مسیحا رشته زنار ما 18شمارهٔ ۱۸: نشسته در ظلمم با قمر چه کار مرا 19شمارهٔ ۱۹: نگاه گم شده در راه کوی یار مرا 20شمارهٔ ۲۰: چه منت از مدد روزگار بر سر ما 21شمارهٔ ۲۱: دیدمش در دل نهفتم آه بی تاثیر را 22شمارهٔ ۲۲: چند از مؤذن بشنوم توحید شرک آمیز ر ...23شمارهٔ ۲۳: ز بس بود دل خود کام ناسپاس مرا 24شمارهٔ ۲۴: با شهپر عنقا چه نوا بال مگس را 25شمارهٔ ۲۵: کردم ز شکوه منع دل زار خویش را 26شمارهٔ ۲۶: غبار از دل به مژگان روبم و بینم نش ...27شمارهٔ ۲۷: بانگ نی می برد ز هوش مرا 28شمارهٔ ۲۸: فراق دوستان بسیار پیش آمد دل ما را 29شمارهٔ ۲۹: ای از کرم نریخته خون سبیل را 30شمارهٔ ۳۰: در خور اگر نییم می لعل فام را 31شمارهٔ ۳۱: مستی ربوده از کف هستی زمام ما 32شمارهٔ ۳۲: تمکین خرد برد ز سر شور و شرم را 33شمارهٔ ۳۳: ساقی بشو دورنگی امید و بیم را 34شمارهٔ ۳۴: بر رخ شکستم از خطا رنگ امید و بیم ...35شمارهٔ ۳۵: پروانه ایم و شعله بود آشیان ما 36شمارهٔ ۳۶: ز حرمانم غمی در خاطر یاران شود پید ...37شمارهٔ ۳۷: ز عاشق می شود معشوق را نام و نشان ...38شمارهٔ ۳۸: گل خلعت نو داد دگر شاخ کهن را 39شمارهٔ ۳۹: جز نام صنم نقش مکن لوح جبین را 40شمارهٔ ۴۰: دلا گداز که آیینه کرده سنگ تو را 41شمارهٔ ۴۱: به صاف صبح نگه کن سر سبو بگشا 42شمارهٔ ۴۲: امشب خوش آشناست به رویش نگاه ما 43شمارهٔ ۴۳: هرگه رقم کنم به تو عذر گناه را 44شمارهٔ ۴۴: از چاه غبغبش به درآورده ماه را 45شمارهٔ ۴۵: از کف نمی دهد دل آسان ربوده را 46شمارهٔ ۴۶: تا به کی بر خرقه بندم جسم غم فرسود ...47شمارهٔ ۴۷: نظر بر روی او دزدیده بگشا 48شمارهٔ ۴۸: از پی آشوب ما، در زلف دارد شانه را 49شمارهٔ ۴۹: نیست زین مزرع آب و دانه ما 50شمارهٔ ۵۰: ازین ویرانه تر می خواستم ویرانه خو ...51شمارهٔ ۵۱: هر روز جویم آب رخ روز رفته را 52شمارهٔ ۵۲: به بریدن نرود ذوق تو ز اندیشه ما 53شمارهٔ ۵۳: دل شکسته بود تحفه خزینه ما 54شمارهٔ ۵۴: آن که بر ما رقم کین زده از کینه ما 55شمارهٔ ۵۵: گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را 56شمارهٔ ۵۶: زیستم بس که به تدبیر خود از خامی ه ...57شمارهٔ ۵۷: به غیر از رنگ و بویی نیست این عشق ...58شمارهٔ ۵۸: کجا بودی که امشب سوختی آزرده جانی ...59شمارهٔ ۵۹: ادب گرفته عنان خمار و مستی ما 60شمارهٔ ۶۰: خانه در کوی مغان کردم خراب 61شمارهٔ ۶۱: آن که شب داد توبه ام ز شراب 62شمارهٔ ۶۲: چون غنچه دل مبند و چو بو بر هوا مت ...63شمارهٔ ۶۳: سحر منادی بلبل به گلستان دریاب 64شمارهٔ ۶۴: عشق دهد با دل شوریده تاب 65شمارهٔ ۶۵: میم در جام و ماهم تا سحر بر روزنست ...66شمارهٔ ۶۶: سبزه عیش ز بوم و بر هجران مطلب 67شمارهٔ ۶۷: می باش و از مزاج حریفان نشان طلب 68شمارهٔ ۶۸: عشق تو بند علایق ز ره ما برداشت 69شمارهٔ ۶۹: صافی شوم از کون که در درد صفا نیست 70شمارهٔ ۷۰: ناله ما نغمه اهل نوا را گرم ساخت 71شمارهٔ ۷۱: آن دهد در گریه پند ما که با ما دشم ...72شمارهٔ ۷۲: گر شرر گر شعله هرجا گشت پیدا آتش ا ...73شمارهٔ ۷۳: نشاط عید گدا عجب پادشا بشکست 74شمارهٔ ۷۴: نظر به ظاهر و صیاد در خفا خفتست 75شمارهٔ ۷۵: گریزد از صف ما هر که مرد غوغا نیست 76شمارهٔ ۷۶: حریف دردی و صافی نیی خطا اینجاست 77شمارهٔ ۷۷: بی تو دوشم در درازی از شب یلدا گذش ...78شمارهٔ ۷۸: امروز آنچه تاج سر ماست دست ماست 79شمارهٔ ۷۹: این نخل که از چشمه جان رسته که کشت ...80شمارهٔ ۸۰: در شهر ما به دولت عشق احتیاج نیست 81شمارهٔ ۸۱: آنچه رحم از دل برد تأثیر فریاد منس ...82شمارهٔ ۸۲: پیش مشتاق تو ویرانه و آباد یکی است 83شمارهٔ ۸۳: به حرف اهل غرض قرب و بعد ما بندست 84شمارهٔ ۸۴: فخر والانسبتان از بند اوست 85شمارهٔ ۸۵: لخت دل بر جیب و جیبم بر کنار افتاد ...86شمارهٔ ۸۶: ره حریف گرفتم که شیشه یار منست 87شمارهٔ ۸۷: هر که را معنی نمی خیزد ز دل گفتار ...88شمارهٔ ۸۸: یک آه گرم صیقل زنگار عالمست 89شمارهٔ ۸۹: دلی دارم که طاقت کار او نیست 90شمارهٔ ۹۰: معشوقه من قبله نما قبله نظر گشت 91شمارهٔ ۹۱: جز محبت، هرچه بردم سود در محشر ندا ...92شمارهٔ ۹۲: عشق است که علم دو جهان مختصر اوست 93شمارهٔ ۹۳: خواهم این بستان پرغم را به شوری در ...94شمارهٔ ۹۴: دل به قرب و بعد ازو مهجور نیست 95شمارهٔ ۹۵: عشق عصیانست اگر مستور نیست 96شمارهٔ ۹۶: هیچ راز از دیده صاحب تمیزان دور نی ...97شمارهٔ ۹۷: هرکس شهید آن مژه های درازنیست 98شمارهٔ ۹۸: گشت دوزخ شرری ز آتش سودایش ریخت 99شمارهٔ ۹۹: قرعه بر وصل زند دیده و سامانش نیست 100شمارهٔ ۱۰۰: هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست 101شمارهٔ ۱۰۱: خمار می به لبم قفل زد ایاغ کجاست؟102شمارهٔ ۱۰۲: بی عشق عقل را هنری در دماغ نیست 103شمارهٔ ۱۰۳: هجران نمکی سودو به داغ دل ما ریخت 104شمارهٔ ۱۰۴: به شرح حالت من نامه ها در اطرافست 105شمارهٔ ۱۰۵: کس ننمود جرعه یی کز جگرم گزک نخوا ...106شمارهٔ ۱۰۶: چنان ز خانه برون رفتنم به دل ننگ ...107شمارهٔ ۱۰۷: زهی نسخه آفرینش جمالت 108شمارهٔ ۱۰۸: تو را به کعبه مرا کار با دل افتاد ...109شمارهٔ ۱۰۹: در خون دیده گشته تنم بسمل تو نیست 110شمارهٔ ۱۱۰: گه تجلی مانع است و گاه هجران حایل ...111شمارهٔ ۱۱۱: ذوقی به کمالست و وصالی به دوامست 112شمارهٔ ۱۱۲: نشست پهلوی من وز رقیب جام گرفت 113شمارهٔ ۱۱۳: عشق را کام به عهد دل خود کام تو ن ...114شمارهٔ ۱۱۴: اخترشناس در روش بخت من گم است 115شمارهٔ ۱۱۵: بویی از آن دو سلسله خم به خم گذشت 116شمارهٔ ۱۱۶: فرحی نیست که در پهلوی آن صد غم نی ...117شمارهٔ ۱۱۷: گر کند گیتی وفایی با وفاداران خوش ...118شمارهٔ ۱۱۸: بیا که مردم و بر راه چشم جان بازس ...119شمارهٔ ۱۱۹: ابری به نظر آمد و برقی ز میان جست 120شمارهٔ ۱۲۰: هین قدح، شمع شبستان این است 121شمارهٔ ۱۲۱: زبان طعنه ما کوته از بریدن نیست 122شمارهٔ ۱۲۲: داغ دل در عشق افسردن نمی داند که ...123شمارهٔ ۱۲۳: هوا بدیهه رسانست و باغ موزون است 124شمارهٔ ۱۲۴: محبت تو به هر دل نشست کین ننشست 125شمارهٔ ۱۲۵: بختم این بس که مشتری شده دوست 126شمارهٔ ۱۲۶: باز دل جایی گل دیوانگی بو کرده اس ...127شمارهٔ ۱۲۷: خوی شه عربده جو افتادست 128شمارهٔ ۱۲۸: داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیس ...129شمارهٔ ۱۲۹: این پیش خیل کج کلهان از سپاه کیست ...130شمارهٔ ۱۳۰: شهر ویران شده گریه مستانه ماست 131شمارهٔ ۱۳۱: جمال ساقی ما در ضمیر لاله گذشت 132شمارهٔ ۱۳۲: شب از فسانه ام ز جنون خانه پر شدس ...133شمارهٔ ۱۳۳: گل بیداد دسته بسته اوست 134شمارهٔ ۱۳۴: دل که جمعست غم بی سر و سامانی نیس ...135شمارهٔ ۱۳۵: شور چمن ز نغمه آزادی من است 136شمارهٔ ۱۳۶: آن که صد نامه ما خواند و جوابی نن ...137شمارهٔ ۱۳۷: جزای حسن عمل در شریعت عربیست 138شمارهٔ ۱۳۸: غیر من در پس این پرده سخن سازی هس ...139شمارهٔ ۱۳۹: عشق مرا زبان حکایت بریدنیست 140شمارهٔ ۱۴۰: رفتی به بزم غیر و نکونامی تو رفت 141شمارهٔ ۱۴۱: عطاش را نه صوابست و نه خطا باعث 142شمارهٔ ۱۴۲: بر طبع ساده زود شود خوشگوار بحث 143شمارهٔ ۱۴۳: فسون خط تو پیغام بعثت و شب داج 144شمارهٔ ۱۴۴: ای کعبه که گردت ننشیند به صفا هیچ 145شمارهٔ ۱۴۵: گوش گل می درد از مژده هنگام صبوح 146شمارهٔ ۱۴۶: دهل و نای دریدیم به آوازه صبح 147شمارهٔ ۱۴۷: مانده ام با دلی از هجر عزیزان مجر ...148شمارهٔ ۱۴۸: چگونه نام تو آریم بر زبان گستاخ 149شمارهٔ ۱۴۹: چو نیست حد که به بالین نهیم سر گس ...150شمارهٔ ۱۵۰: بیگانه چون رود به در آشنا رود 151شمارهٔ ۱۵۱: بر قفا چشمت نمی افتد چو این در وا ...152شمارهٔ ۱۵۲: دوران می حسرت همه در ساغر ما کرد 153شمارهٔ ۱۵۳: می روم جایی که غم آنجا ز دل ها می ...154شمارهٔ ۱۵۴: هر سحر سلسله از پای سحر بگشایند 155شمارهٔ ۱۵۵: مجلس چو بر شکست تماشا به ما رسید 156شمارهٔ ۱۵۶: در آشیان ما پر و بال هما رسید 157شمارهٔ ۱۵۷: در به روی عیش تا بستیم دیگر وانشد 158شمارهٔ ۱۵۸: آن بخت فتنه جو که تو دیدی به خواب ...159شمارهٔ ۱۵۹: گر تشنه بر سر خم میرم عجب نباشد 160شمارهٔ ۱۶۰: چه شور بود؟ که عشقت به من کرامت ک ...161شمارهٔ ۱۶۱: ناله را نیست اثر کز تو شکایت دارد 162شمارهٔ ۱۶۲: به هوش سیر چمن کن که شاهدان مستند 163شمارهٔ ۱۶۳: نه دل آزاد پای بست شود 164شمارهٔ ۱۶۴: چه خوست کاین دل کافر نهاد من دارد 165شمارهٔ ۱۶۵: هوس چو دیر کشد شعله در نهاد افتد 166شمارهٔ ۱۶۶: هوس پروانه است اما به گرد دود می ...167شمارهٔ ۱۶۷: عالم از عشق در وجود آمد 168شمارهٔ ۱۶۸: روز ازلم بود به نابود نهفتند 169شمارهٔ ۱۶۹: شمع را زنده دلی در شب تار آخر شد 170شمارهٔ ۱۷۰: کمال عاشقی حیرانی دیدار می آرد 171شمارهٔ ۱۷۱: آن را که قبول تو خریدار نباشد 172شمارهٔ ۱۷۲: دوشینه سرودی دل افگار برآورد 173شمارهٔ ۱۷۳: نشان آن که کردم قطع امید از دیار ...174شمارهٔ ۱۷۴: ز نگهت سحری شوق یار می خیزد 175شمارهٔ ۱۷۵: جهان جوان شد و عقد بهار می بندد 176شمارهٔ ۱۷۶: بزمت غم بار ما ندارد 177شمارهٔ ۱۷۷: باز نرگس را گلستان صاحب افسر کند 178شمارهٔ ۱۷۸: وقت شد سبزه فرش در پیچد 179شمارهٔ ۱۷۹: هنوز راه نگاهم به بام و در ندهند 180شمارهٔ ۱۸۰: باعث راندنم از بزم بجز عار نبود 181شمارهٔ ۱۸۱: محبت با دل غم دیده الفت بیشتر گیر ...182شمارهٔ ۱۸۲: دلم از ناله خوش گردید امید اثر با ...183شمارهٔ ۱۸۳: کسی که تشنه وصل است با کوثر نمی س ...184شمارهٔ ۱۸۴: بیا که بی تو غم از خاطرم به در نر ...185شمارهٔ ۱۸۵: ما بید بوستانیم، ما را ثمر نباشد 186شمارهٔ ۱۸۶: صبحی بنال راه فلک برنبسته اند 187شمارهٔ ۱۸۷: امشب چمن از گریه ما تازه و تر بود 188شمارهٔ ۱۸۸: ذوقی ز می نزاد که صد شور و شر نشد 189شمارهٔ ۱۸۹: پیران که دقع قبض طباشیر برده اند 190شمارهٔ ۱۹۰: این جا نه بهر سنگ سیه نور فروشند 191شمارهٔ ۱۹۱: با آنکه ز مهرش به دلم حور نگنجد 192شمارهٔ ۱۹۲: روز از آن آید که با صد خواریم بر ...193شمارهٔ ۱۹۳: پایمالم فتنه یی را هر که در شور آ ...194شمارهٔ ۱۹۴: به گوشم از پریدن های چشم آواز می ...195شمارهٔ ۱۹۵: آمد دگر به صلح و در فتنه باز کرد 196شمارهٔ ۱۹۶: آخر به من آن مغ بچه هم کیش برآمد 197شمارهٔ ۱۹۷: یغمای تو دستی به کم و بیش برآورد 198شمارهٔ ۱۹۸: افسانه شیرین مرا گوش نکردند 199شمارهٔ ۱۹۹: به دل ز شوق تو چون ناله در سماع آ ...200شمارهٔ ۲۰۰: به هجر و وصل دلم الفت و نزاع ندار ...201شمارهٔ ۲۰۱: درین دیار عجب مطربان یک رنگند 202شمارهٔ ۲۰۲: پس از نه مه جهان را دامن عیشی به ...203شمارهٔ ۲۰۳: بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تن ...204شمارهٔ ۲۰۴: گل آمد و لعلم ز دل سنگ برآورد 205شمارهٔ ۲۰۵: من آن صیدم که هرکس را نظر بر حال ...206شمارهٔ ۲۰۶: کس چو من نیست که پیش نظر از دل بر ...207شمارهٔ ۲۰۷: این کعبه را بنا نه به باطل نهاده ...208شمارهٔ ۲۰۸: عشقست طلسمی که در و بام ندارد 209شمارهٔ ۲۰۹: این که دل نامند چون حرزم حمایل کر ...210شمارهٔ ۲۱۰: نمی توان به گزند از من انتقام کشی ...211شمارهٔ ۲۱۱: یکی فلسم هوس هر روز در سیمابم اند ...212شمارهٔ ۲۱۲: اشک در دیده نیارم که حجابم نبرد 213شمارهٔ ۲۱۳: دوش بر سوز دل و سینه براتم دادند 214شمارهٔ ۲۱۴: دل نمی دانم کجا، زین آستانم می کش ...215شمارهٔ ۲۱۵: کسی به ملک حدوث از قدم نمی افتد 216شمارهٔ ۲۱۶: کمند و دام ما غیر از شکار غم نمی ...217شمارهٔ ۲۱۷: باده خاص محبت کی به نامحرم رسد 218شمارهٔ ۲۱۸: شادی عشق تو هنگامه غم برهم زد 219شمارهٔ ۲۱۹: دل باهوش دم برون ندهد 220شمارهٔ ۲۲۰: حسن جنبید ز خواب و مژه را برهم زد 221شمارهٔ ۲۲۱: سازم آن می نمک آلود که بی غم باشد 222شمارهٔ ۲۲۲: رشحه ای از حسن جانان ریختند 223شمارهٔ ۲۲۳: نه ز جهدم به کف بخت عنان می آید 224شمارهٔ ۲۲۴: درد و غمت که همچو هما استخوان خور ...225شمارهٔ ۲۲۵: خونم ار بر خاک ریزی نقض پیمان کی ...226شمارهٔ ۲۲۶: ز بیداد تو حرف مهر را نام و نشان ...227شمارهٔ ۲۲۷: منم مرغ اسیری مضطرب از بیم جان خو ...228شمارهٔ ۲۲۸: دلم را نور رحمت از وداع جان فرو گ ...229شمارهٔ ۲۲۹: بکش، بسوز، که نام امان نخواهم برد 230شمارهٔ ۲۳۰: دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد 231شمارهٔ ۲۳۱: خوشا کز بس هجوم گریه ام در دامن آ ...232شمارهٔ ۲۳۲: نه هر مغزی که بوید نکهت از مصر و ...233شمارهٔ ۲۳۳: به خاطرم گله یی گشت و دوست دشمن ش ...234شمارهٔ ۲۳۴: تبسمش به لب از شرم خشم و کین گردد 235شمارهٔ ۲۳۵: ناوک غم جان شکافد سینه گر جوشن شو ...236شمارهٔ ۲۳۶: گهی که وقت علاج دماغ من باشد 237شمارهٔ ۲۳۷: رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد 238شمارهٔ ۲۳۸: گلزار به شهر آمد و بازار چمن شد 239شمارهٔ ۲۳۹: چون ابر بهاری به سرم سایه فکن شد 240شمارهٔ ۲۴۰: هرگز به سیر گل دل محزون نمی رود 241شمارهٔ ۲۴۱: دریغ نقش امل ها بر آب جو بستند 242شمارهٔ ۲۴۲: دل کز تو شد بریده کم از سنگ و رو ...243شمارهٔ ۲۴۳: ساقی قدح نداد و سفال سبو نبود 244شمارهٔ ۲۴۴: نگاهت چشم جادو برنتابد 245شمارهٔ ۲۴۵: زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنن ...246شمارهٔ ۲۴۶: آمد سحر که دیر و حرم رفت و رو کنن ...247شمارهٔ ۲۴۷: تو می رانی و خاطر با تو ذوق گفتگو ...248شمارهٔ ۲۴۸: ز گردش های چشمش مستی پیمانه می خی ...249شمارهٔ ۲۴۹: هوای کوی او آواره ام از خانه می س ...250شمارهٔ ۲۵۰: چو عریان شد چمن مرغ از ضرورت خانه ...251شمارهٔ ۲۵۱: درین سپید رقم قسمت و حواله نماند 252شمارهٔ ۲۵۲: به غمزه روز الستم همین معامله بود 253شمارهٔ ۲۵۳: عنان دل ز خودرایی به فریادم نگه د ...254شمارهٔ ۲۵۴: قاصد دلی آزرده تر از آبله دارد 255شمارهٔ ۲۵۵: عیشم خوش از آن شعله افروخته باشد 256شمارهٔ ۲۵۶: شب فغان را به در خلوت او باری بود 257شمارهٔ ۲۵۷: نه فوت صحبت این دوستان غمی دارد 258شمارهٔ ۲۵۸: حسن چندی سر به دل شوخی و خودرایی ...259شمارهٔ ۲۵۹: پرده برداشته ام از غم پنهانی چند 260شمارهٔ ۲۶۰: فلک مزدور ایمای تو باشد 261شمارهٔ ۲۶۱: هر سر شاخ درین باغ هوایی دارد 262شمارهٔ ۲۶۲: گردش چشم بتان مستی من حالی کرد 263شمارهٔ ۲۶۳: به صدق هرکه سوی کعبه ناقه راهی کر ...264شمارهٔ ۲۶۴: بر خوان ما نمک به ملاحت نشد لذیذ 265شمارهٔ ۲۶۵: منشین به شاهد آب رخ پارسا مبر 266شمارهٔ ۲۶۶: امروز کار و بار جهان را خراب گیر 267شمارهٔ ۲۶۷: می است چاره غم هوشمند را چه خبر 268شمارهٔ ۲۶۸: به بیرحمی دلی دارد دل صیاد از آن ...269شمارهٔ ۲۶۹: دچار هرکه شوی جز سراغ یار مگیر 270شمارهٔ ۲۷۰: یک باره در وفا برآور 271شمارهٔ ۲۷۱: طلوع باده ز شام و سحر دریغ مدار 272شمارهٔ ۲۷۲: ای مطرب جان سوخت دلم پرده دگر گیر 273شمارهٔ ۲۷۳: بزم خاصست درو نکته به دستور بیار 274شمارهٔ ۲۷۴: هر روز هست ناله مرغان درازتر 275شمارهٔ ۲۷۵: چشمش به راهی می رود مژگان نمناکش ...276شمارهٔ ۲۷۶: افلاک فتنه زاده به دامان روزگار 277شمارهٔ ۲۷۷: چشم زخم خلق را با حسن روزافزون چه ...278شمارهٔ ۲۷۸: غم گرد فراق دید از دور 279شمارهٔ ۲۷۹: تعظیم پیام دل آگاه نگه دار 280شمارهٔ ۲۸۰: دارم دلی ز طایر وحشی رمیده تر 281شمارهٔ ۲۸۱: هردم از زلف تو دارم کافرستانی دگر 282شمارهٔ ۲۸۲: ای صبا از گل عطار نشانی به من آر 283شمارهٔ ۲۸۳: درد دل را می کنم با صبر پیوندی دگ ...284شمارهٔ ۲۸۴: فارغ تر از دل تو ندیدم دلی دگر 285شمارهٔ ۲۸۵: هر که از درگه تو گردد باز 286شمارهٔ ۲۸۶: آن را که برد به مسند راز 287شمارهٔ ۲۸۷: تو درنیافته ای لذت وفا هرگز 288شمارهٔ ۲۸۸: بخت ما سست و عشق تو فیروز 289شمارهٔ ۲۸۹: ببند دست و می از شیشه در گلویم ری ...290شمارهٔ ۲۹۰: چرخ پرویز نیست آتش بیز 291شمارهٔ ۲۹۱: غمم به عیش درآمیخت عشق رنگ آمیز 292شمارهٔ ۲۹۲: شوریده است آب و گل قالبم هنوز 293شمارهٔ ۲۹۳: دل ها همه به بوی گل آویختست باز 294شمارهٔ ۲۹۴: سخن گویید با من کمتر امروز 295شمارهٔ ۲۹۵: خمش ز لابه که طبعش مشو شست هنوز 296شمارهٔ ۲۹۶: جام گیر اختر افتاده بر افلاک اندا ...297شمارهٔ ۲۹۷: سر برآور بر کله داران قباها تنگ س ...298شمارهٔ ۲۹۸: ذوق وجدان و نظر خالص شد و خامم هن ...299شمارهٔ ۲۹۹: پی تدارک تقصیر صبحدم برخیز 300شمارهٔ ۳۰۰: فتاده ام به میان غم از کران برخیز 301شمارهٔ ۳۰۱: نشست اختر پروین ز پرنیان برخیز 302شمارهٔ ۳۰۲: از طور صلح و عربده بیگانه ام هنوز 303شمارهٔ ۳۰۳: مرد بی حوصله مردانه نگردد هرگز 304شمارهٔ ۳۰۴: گر به دل خلوت نداری از جهانبانی گ ...305شمارهٔ ۳۰۵: سوی صحرای حقیقت برد عشقم از هوس 306شمارهٔ ۳۰۶: ناله اصحاب مسجد نیست بی فریادرس 307شمارهٔ ۳۰۷: کسی به مشک نگفتست کم کن از انفاس 308شمارهٔ ۳۰۸: گشود ابر بغل بر چمن سپاس سپاس 309شمارهٔ ۳۰۹: اکسیر حسن در نظر پارسا شناس 310شمارهٔ ۳۱۰: شورش عشق از دل شیدا مپرس 311شمارهٔ ۳۱۱: فصلی چنین گذشت و سحابی ندید کس 312شمارهٔ ۳۱۲: به امید توام خرسند ازین پس 313شمارهٔ ۳۱۳: از نیاز و طاعتم مقصود دیدارست و ب ...314شمارهٔ ۳۱۴: ما به دل شادیم از باغ و بهار ما م ...315شمارهٔ ۳۱۵: بگو به دیر خرابات السلام و مترس 316شمارهٔ ۳۱۶: خسته را فاتحه ای از لب خندان تو ب ...317شمارهٔ ۳۱۷: ای که نامه می نویسی سوی من فرمان ...318شمارهٔ ۳۱۸: صبح شد راه شهر و برزن پرس 319شمارهٔ ۳۱۹: دست کسی نبسته و افسون نکرده کس 320شمارهٔ ۳۲۰: با حکمت ایستاده ام اینم پناه بس 321شمارهٔ ۳۲۱: تو عیش و ناز مرا از امیدواری پرس 322شمارهٔ ۳۲۲: تو کودکی به بزرگان زبان درازی بس 323شمارهٔ ۳۲۳: به اختیار تو در باختم ارادت خویش 324شمارهٔ ۳۲۴: دهر پرفتنه و شورست ز چشم سیهش 325شمارهٔ ۳۲۵: یارب آن سرو که پرورده ای از اشک م ...326شمارهٔ ۳۲۶: در بغل مصحف و سجاده تقوا بر دوش 327شمارهٔ ۳۲۷: از خوی کریم تو گنه گشت فراموش 328شمارهٔ ۳۲۸: بزم خالی می شود مطرب خموش 329شمارهٔ ۳۲۹: داشتم از درد جدایی خروش 330شمارهٔ ۳۳۰: غیرتم بانگ زد که: دور او باش 331شمارهٔ ۳۳۱: حیاتی در گذر دارم چه پرسی بود و ن ...332شمارهٔ ۳۳۲: از فراق یار ناخشنود خویش 333شمارهٔ ۳۳۳: هرجا که بود روز خوش و روزگار خوش 334شمارهٔ ۳۳۴: ساقی بیار جام می خوشگوار پیش 335شمارهٔ ۳۳۵: گر جهان کشته بیداد شود برگذرش 336شمارهٔ ۳۳۶: آن که غایب از نظر گردید درمی یابم ...337شمارهٔ ۳۳۷: خرامان آمد از می در سر آتش 338شمارهٔ ۳۳۸: به سینه گریه گره شد نقاب برتر کش 339شمارهٔ ۳۳۹: بر کس نمانده سنگم زد و چشم شوخ و ...340شمارهٔ ۳۴۰: شرمسارم از دل بی صبر و بی آرام خو ...341شمارهٔ ۳۴۱: بلاست خط نگارین و زلف خود به خمش 342شمارهٔ ۳۴۲: هرگز گلی شکفته نشد از نسیم خویش 343شمارهٔ ۳۴۳: یا در درون قبه این آسمان مباش 344شمارهٔ ۳۴۴: کی بود شفقت دل سوی اسیران کشدش 345شمارهٔ ۳۴۵: بزم می سازیم سامان گر نباشد گو مب ...346شمارهٔ ۳۴۶: از نقل و باده گوشه دل گشته روشنش 347شمارهٔ ۳۴۷: مطرب به گوشم زد نوا از گریه محزون ...348شمارهٔ ۳۴۸: بر غمزده ای خنده زدم گفت حزین باش 349شمارهٔ ۳۴۹: بی تو نه با غم خوش و نی خانه خوش 350شمارهٔ ۳۵۰: رمید طایر جانم ز آشیانه خویش 351شمارهٔ ۳۵۱: طاعت پیر مغان کن وز همه بیگانه با ...352شمارهٔ ۳۵۲: لطف می خون در رگ افسرده می آرد به ...353شمارهٔ ۳۵۳: افغان که بعد صد طلب و جستجوی خویش 354شمارهٔ ۳۵۴: افسر به قبادی ده و خاتم به جمی بخ ...355شمارهٔ ۳۵۵: بستم در تصرف گفت و شنید خویش 356شمارهٔ ۳۵۶: به بوی می دو سه ژولیده مرقع پوش 357شمارهٔ ۳۵۷: دم دم شاهدست و می می خاص 358شمارهٔ ۳۵۸: حریف خود شو و یا خود برآر آز خلوت ...359شمارهٔ ۳۵۹: ساقیا برخیز با مستان برقص 360شمارهٔ ۳۶۰: هرکه چون یوسف شود از محنت زندان خ ...361شمارهٔ ۳۶۱: همیشه خنده شادی به آن لبان مخصوص 362شمارهٔ ۳۶۲: نه خانقاه نشین می شویم و نی مرتاض 363شمارهٔ ۳۶۳: دهم دو ملک به یک نغمه رباب عوض 364شمارهٔ ۳۶۴: حضور وقت نمی یابم و حلاوت فرض 365شمارهٔ ۳۶۵: هر صبح کن دو جام شراب مغانه فرض 366شمارهٔ ۳۶۶: از جمال تو کمال بشری بود غرض 367شمارهٔ ۳۶۷: روی دل با دوست باید داشت در مرگ و ...368شمارهٔ ۳۶۸: حکم جفا صحیح و امید وفا غلط 369شمارهٔ ۳۶۹: صد جا در انتخاب تو پیدا کنم غلط 370شمارهٔ ۳۷۰: در عشق کار بوده و سامان نبوده شرط 371شمارهٔ ۳۷۱: جگر به خنده همی سوز و بر کران می ...372شمارهٔ ۳۷۲: درود پاک تو بر ریش باصفا واعظ 373شمارهٔ ۳۷۳: نی خاطرم از کتاب محظوظ 374شمارهٔ ۳۷۴: اگر تو نشنوی از ناله های زار چه ح ...375شمارهٔ ۳۷۵: هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع 376شمارهٔ ۳۷۶: به فالی از لب تو تا ابد هما قانع 377شمارهٔ ۳۷۷: پای کوبان دست افشان در سماع 378شمارهٔ ۳۷۸: فریب دختر رز خواهشیست نامسموع 379شمارهٔ ۳۷۹: کند همیشه به دل چشم روسیاه نزاع 380شمارهٔ ۳۸۰: گوید سحر که شب گذر افکنده ای به ب ...381شمارهٔ ۳۸۱: راز دیرینه ز رخ پرده برانداخت دری ...382شمارهٔ ۳۸۲: نه گل این جا ز عشق خار فارغ 383شمارهٔ ۳۸۳: جان به لب از شوق و می آرند پیغامم ...384شمارهٔ ۳۸۴: نالم ز چرخ اگر نه بر افغان خورم د ...385شمارهٔ ۳۸۵: آنی به اثر داری و شأنی به تصرف 386شمارهٔ ۳۸۶: فتنه با زلف تو گرفته طرف 387شمارهٔ ۳۸۷: تو این گشاد و گره ها به دام فکر م ...388شمارهٔ ۳۸۸: هر که تایب گردد از می بر رخ او رن ...389شمارهٔ ۳۸۹: کرشمه تو برد از قمارخانه حریف 390شمارهٔ ۳۹۰: لب ساقی روان ها، دل چشمه حقایق 391شمارهٔ ۳۹۱: صبح اول کرده عشقت عشوه ای در کار ...392شمارهٔ ۳۹۲: رفیق تر نکند در ره تو کام رفیق 393شمارهٔ ۳۹۳: ره نداد آه قدرم بر سر خوان تو ملک 394شمارهٔ ۳۹۴: نگشت دامن گردی درین بیابان چاک 395شمارهٔ ۳۹۵: درهای بسته واشد ز آه سحر مبارک 396شمارهٔ ۳۹۶: رسید فصل گل و عیش گلشنم نزدیک 397شمارهٔ ۳۹۷: نقش دیبا چنان کشید فرنگ 398شمارهٔ ۳۹۸: تا عشق چه ها کند به بلبل 399شمارهٔ ۳۹۹: مرحبا ساقی خجسته جمال 400شمارهٔ ۴۰۰: گر کشف حجب خواهی بستان می ناب اول 401شمارهٔ ۴۰۱: درین بستان به جهد از خار بگسل 402شمارهٔ ۴۰۲: به لغزش دست از دلدار مگسل 403شمارهٔ ۴۰۳: نیم ز کعبه به می خوردن مجاز خجل 404شمارهٔ ۴۰۴: زان شب که یار کرد نگاهی به سوی دل 405شمارهٔ ۴۰۵: نخست عشق به میخانه کرد نزول 406شمارهٔ ۴۰۶: کتاب خوانده شد و، شبهه ای نشد مغف ...407شمارهٔ ۴۰۷: منادیست در آن کو که خون زنده سبیل 408شمارهٔ ۴۰۸: صبح چو دم برآورد همرهی صبا کنم 409شمارهٔ ۴۰۹: ما حال خویش بی سر و بی پا نوشته ا ...410شمارهٔ ۴۱۰: ما به برهان و خبر پیرو ترسا نشویم 411شمارهٔ ۴۱۱: گهی بر فرش سنبل، گاه بر روی گیا ا ...412شمارهٔ ۴۱۲: ما چو سیل این خار از اول به پشت پ ...413شمارهٔ ۴۱۳: نمی گردید کوته رشته معنی، رها کرد ...414شمارهٔ ۴۱۴: از ما حذر که دست ز آداب شسته ایم 415شمارهٔ ۴۱۵: ما قلم در آتش و دفتر در آب افکنده ...416شمارهٔ ۴۱۶: می روم زین کوی و وز رشک محبت می ر ...417شمارهٔ ۴۱۷: باز از جرم شکایت ناامید از رحمتم 418شمارهٔ ۴۱۸: تا به کی خیمه چو گل بر گذر باد زن ...419شمارهٔ ۴۱۹: سوزن به دل از بخیه و پیوند شکستیم 420شمارهٔ ۴۲۰: بسیار نظره کردم در گرم و سرد عالم 421شمارهٔ ۴۲۱: ز خراش دم به رقت، ز گداز دل به در ...422شمارهٔ ۴۲۲: سوخت چون شمع پای تا بسرم 423شمارهٔ ۴۲۳: آتشین گفتار خاکی پیکرم 424شمارهٔ ۴۲۴: به گل پیراهنی امیدوارم 425شمارهٔ ۴۲۵: من روز ره خانه خمار ندانم 426شمارهٔ ۴۲۶: در دشمن زنم و دوستی اظهار کنم 427شمارهٔ ۴۲۷: رضا به عشق کدام است و اختیار کدام 428شمارهٔ ۴۲۸: هرکجا ساخت غمی دایره مسمار شدم 429شمارهٔ ۴۲۹: همیشه تار و پود کار ناهموار می بس ...430شمارهٔ ۴۳۰: زین غم نه گریه آید و نی ناله برکش ...431شمارهٔ ۴۳۱: چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کن ...432شمارهٔ ۴۳۲: شب در بتخانه ای را با دو چشم تر ز ...433شمارهٔ ۴۳۳: به تمنای غلط بر همه کس میر شدیم 434شمارهٔ ۴۳۴: نه مقامی که در آن زاد سفر تازه کن ...435شمارهٔ ۴۳۵: جز نسخه احوال کسان پیش ندارم 436شمارهٔ ۴۳۶: غساله شوی ته کاسه و ایاغ شدم 437شمارهٔ ۴۳۷: بی روی تو پروانه ای امشب به چراغم 438شمارهٔ ۴۳۸: ز جا نتوانم از کم نشئگی چالاک برخ ...439شمارهٔ ۴۳۹: شب نه تشویش صبا نی شور بلبل داشتم 440شمارهٔ ۴۴۰: خود را کباب ازین دل خودکام کرده ا ...441شمارهٔ ۴۴۱: خواهم که به آزادی دل نام برآرم 442شمارهٔ ۴۴۲: خاک دیگر بر سر مژگان بی غم می کنم 443شمارهٔ ۴۴۳: امروز پیشت از غم خود دم نمی زنم 444شمارهٔ ۴۴۴: تا از قضای دشت به گلشن فتاده ام 445شمارهٔ ۴۴۵: ز خیل نغمه سنجان رفتم و طرز کهن ب ...446شمارهٔ ۴۴۶: سخن دوست گران بود فراوان کردم 447شمارهٔ ۴۴۷: مشنو استغفار من کز اهل ایمان نیست ...448شمارهٔ ۴۴۸: هنر در شست و ناوک در کف و زه بر ک ...449شمارهٔ ۴۴۹: شکوه نقصان داشت فصلی از میان اندا ...450شمارهٔ ۴۵۰: کعبه و دیر شدم صد ره و ویران گشتم 451شمارهٔ ۴۵۱: ضبط حرفی می کنم کز وی زبان می سوز ...452شمارهٔ ۴۵۲: رخ نما تا رونما جان آوریم 453شمارهٔ ۴۵۳: به جست و جوی تو سرتاسر جهان بدوم 454شمارهٔ ۴۵۴: همیشه گریه تلخی در آستین دارم 455شمارهٔ ۴۵۵: تا به کی از کثرت غم روی بر زانو ن ...456شمارهٔ ۴۵۶: مبین به رد و قبولم که نیکخواه توا ...457شمارهٔ ۴۵۷: ما برق جای نور به کاشانه برده ایم 458شمارهٔ ۴۵۸: یک گلیم، اما به رتبت چون خم و پیم ...459شمارهٔ ۴۵۹: ساقی به زحمت آمده ام تا به پای خم 460شمارهٔ ۴۶۰: دهشت از صیدم مکن بی زخم کاری نیست ...461شمارهٔ ۴۶۱: دست در طره آشفته یاری نزدیم 462شمارهٔ ۴۶۲: کنم بی باده بدمستی که سودایی دگر ...463شمارهٔ ۴۶۳: عشق تو شیرازه اجزای من 464شمارهٔ ۴۶۴: نه مراست حسن خصلی به عیار سربلندا ...465شمارهٔ ۴۶۵: پیش بنشین ساغری بستان و طبع آزاد ...466شمارهٔ ۴۶۶: صد غم ز غم پیاله ستاند به یاد من 467شمارهٔ ۴۶۷: درمان ضعف دل به لب نوشخند کن 468شمارهٔ ۴۶۸: نوش می ریزد حدیثت در گزند خویشتن 469شمارهٔ ۴۶۹: بسی الطاف و احسان کرد حیرانم چه د ...470شمارهٔ ۴۷۰: منه به رنگ جهان دل، دی و بهاران ب ...471شمارهٔ ۴۷۱: دیریست بیرون رفته ام از اختیار خو ...472شمارهٔ ۴۷۲: دلم شد زودرنج آزار او کن 473شمارهٔ ۴۷۳: به گریه در دل تو گر اثر توان کردن 474شمارهٔ ۴۷۴: چه خوشست از دو یکدل سر حرف باز کر ...475شمارهٔ ۴۷۵: می دود حاجت به راه خواهش از دنبال ...476شمارهٔ ۴۷۶: ساقی صلای عام است کاری به کام گرد ...477شمارهٔ ۴۷۷: مردانه قماری کن دستی به دو عالم ز ...478شمارهٔ ۴۷۸: با مسلمان زادگان تا کی دل و جان ب ...479شمارهٔ ۴۷۹: بیمار بی دردی دلا درمان نخواهی یا ...480شمارهٔ ۴۸۰: غم از دل بر کران نتوان نهادن 481شمارهٔ ۴۸۱: چند فارغ از نشاط درد و درمان زیست ...482شمارهٔ ۴۸۲: عمر اگر باقیست رنجش ها کهن خواهد ...483شمارهٔ ۴۸۳: در چراغ حکمت از مغز خرد روغن مکن 484شمارهٔ ۴۸۴: دلا رو زان خم ابرو بگردان 485شمارهٔ ۴۸۵: سبو بیار و پر از آب زندگانی کن 486شمارهٔ ۴۸۶: عیش تنگم کز دل افشردن چکد خوناب ا ...487شمارهٔ ۴۸۷: به دل فگار دارم گله بی نهایت از ت ...488شمارهٔ ۴۸۸: دوش کردیم دل و دیده به دیدار گرو 489شمارهٔ ۴۸۹: همنفسی به جان خرم قافله تتار کو؟490شمارهٔ ۴۹۰: به دوریت نتوان بود نیز دور از تو 491شمارهٔ ۴۹۱: نوید عهد گل از نورسان باغ شنو 492شمارهٔ ۴۹۲: نیست دوران را نشاطی رطل مالامال ک ...493شمارهٔ ۴۹۳: از صبح روزگار گشاد جبین مجو 494شمارهٔ ۴۹۴: به دست طبع عنان داده ای دریغ از ت ...495شمارهٔ ۴۹۵: از نصیحت برفروزد روی تو 496شمارهٔ ۴۹۶: حسن از خط شود قوی بازو 497شمارهٔ ۴۹۷: کاریست بر ملا گذران در خفا گره 498شمارهٔ ۴۹۸: دلی دارم ازو دل ها شکسته 499شمارهٔ ۴۹۹: پرده بردار و صلای می به شیخ و شاب ...500شمارهٔ ۵۰۰: تا شوی هم انس آگاهی اطلاق خواب ده 501شمارهٔ ۵۰۱: عشق افسر ز سر جم به اشارت برده 502شمارهٔ ۵۰۲: فکر و غم را سر به جان مردم ناشاد ...503شمارهٔ ۵۰۳: از خوی تند و سرکشت کس ایمن و خشنو ...504شمارهٔ ۵۰۴: از گلستان گل به بازار آمده 505شمارهٔ ۵۰۵: شاهدی بر سر این کوچه پدیدار شده 506شمارهٔ ۵۰۶: در بند تو زنجیر گرفتار شکسته 507شمارهٔ ۵۰۷: آنی که به جان ناز تو را حور کشیده 508شمارهٔ ۵۰۸: دیوانه ام ز خانه مشوش برآمده 509شمارهٔ ۵۰۹: روندگان ملولیم روبهم کرده 510شمارهٔ ۵۱۰: در عهد تو یک سر به گریبان نرسیده 511شمارهٔ ۵۱۱: تو بر سر کودکان نهاده 512شمارهٔ ۵۱۲: کیست این از روی رعنایی به جولان آ ...513شمارهٔ ۵۱۳: دلم گداخته غم وز تنم توان رفته 514شمارهٔ ۵۱۴: آب رز در خم آتشین نشده 515شمارهٔ ۵۱۵: کجایی ای گل و مل را به رنگ و بو ک ...516شمارهٔ ۵۱۶: دل بر این ناخوش آشیانه منه 517شمارهٔ ۵۱۷: غم به سزا داده یی دل به نوا کرده ...518شمارهٔ ۵۱۸: در شهر و کو هنگامه ها بهر تماشا ک ...519شمارهٔ ۵۱۹: دگر خدا بود ای دل سر کجا داری 520شمارهٔ ۵۲۰: درین میدان پر نیرنگ حیرانست دانای ...521شمارهٔ ۵۲۱: ازین مجلس نمی خیزد دمی کاحیا کند ...522شمارهٔ ۵۲۲: بر دماغم دویده شیدایی 523شمارهٔ ۵۲۳: غیر از تو نگنجد به سرایی که تو با ...524شمارهٔ ۵۲۴: دیریست ز گوشه نقابی 525شمارهٔ ۵۲۵: چه باید مرد را، طبع بلند و مشرب ن ...526شمارهٔ ۵۲۶: عقلم وداع عصمت کرد از تنگ شرابی 527شمارهٔ ۵۲۷: نیست با مشاطه گلبن طرازم حاجتی 528شمارهٔ ۵۲۸: دریغ از صف مردان برون نتاخت یکی 529شمارهٔ ۵۲۹: دو گرم و رخ زرد از که داری؟530شمارهٔ ۵۳۰: چند ما را به مدارا و فسون بند کنی ...531شمارهٔ ۵۳۱: چو لعبتان خیال اند آدمی و پری 532شمارهٔ ۵۳۲: از ما نهان ز کثرت اغیار بوده ای 533شمارهٔ ۵۳۳: به مویی بسته صبرم نغمه تار است پن ...534شمارهٔ ۵۳۴: چمن قربانگه دنیای خونخوارست پندار ...535شمارهٔ ۵۳۵: دریغا در چنین فصلی حریفم یار بایس ...536شمارهٔ ۵۳۶: گر حسن جمال تو طلبکار نبودی 537شمارهٔ ۵۳۷: گر پای سرو و دامن یاری گرفته ای 538شمارهٔ ۵۳۸: به توتیای رهم خون ز چشم تر چیدی 539شمارهٔ ۵۳۹: کمند عشوه گشادی و فتنه سر دادی 540شمارهٔ ۵۴۰: به خودبینی به جز بتگر نباشی 541شمارهٔ ۵۴۱: سوی هرکس به عنایت نظر انداخته ای 542شمارهٔ ۵۴۲: زان عنبرین کلاله که بر سر نهاده ا ...543شمارهٔ ۵۴۳: بس در وفا تأمل و تأخیر می کنی 544شمارهٔ ۵۴۴: وقت آن آمد که خرگه با گل سوری زنی 545شمارهٔ ۵۴۵: از کم سخنی و سر به زیری 546شمارهٔ ۵۴۶: تو را گفتم ز صبح وصل مهرافروزتر ب ...547شمارهٔ ۵۴۷: خلوتی خواهم و سودای سر زلف کسی 548شمارهٔ ۵۴۸: شد آخر روز بر ناییی و میل دل همان ...549شمارهٔ ۵۴۹: یک ره کم این حجره خاکی نگرفتی 550شمارهٔ ۵۵۰: در هیچ مقامم نگذارد به درنگی 551شمارهٔ ۵۵۱: گه به عشق کاکلت بر سینه سازم سنبل ...552شمارهٔ ۵۵۲: کی سر غنچه او از هر بیان بیابی 553شمارهٔ ۵۵۳: گر برون از برقع آن زلف پریشان آمد ...554شمارهٔ ۵۵۴: جهان به طره عنبرفشان بیارایی 555شمارهٔ ۵۵۵: نوشی به صد جان رایگان قوت روان کی ...556شمارهٔ ۵۵۶: کجایی گنج پنهانی کجایی؟557شمارهٔ ۵۵۷: سحر که سنبلم از جیب پیرهن بکشی 558شمارهٔ ۵۵۸: سر داده ای و بند نهانی نهاده ای 559شمارهٔ ۵۵۹: ز نیرنگ نطقش به مضمون نیایی 560شمارهٔ ۵۶۰: نه گلم کفاف رنگی نه گلم پسند بویی 561شمارهٔ ۵۶۱: درک هر راز کجا زان عجمی زاده کنی 562شمارهٔ ۵۶۲: نی سنبل تنباکویی نه آتش رخساره ای 563شمارهٔ ۵۶۳: به تسیح و مصلا کرده ای میخانه آرا ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ