کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هان رستخیز جان رسید شد در بدن زلزالها
    افکند تن اثقالها بگشود جانرا بالها
    افکند هر حامل چنین از هول زلزال زمین
    گشتند مست اینچنین انداختند احمالها
    بیهوش شد هر مرضعه از شدت این واقعه
    دست از رضاعت بازداشت بیخود شد از اهوالها
    انسان چو دید این حالها گفت از تعجب مالها
    گفتند از ارض بدن بیرون فتاد اثقالها
    گفت این زمین اخبارها وحی آمدش در کارها
    از ربک اوحی لها کرد او عیان احوالها
    درامتزاج جسم و جان کردند حکمتها نهان
    کشتند در تن تخم جان تا بر دهد اعمالها
    تن را حیاه از جان بود جان زنده از جانان بود
    جان او بدن عریان شود تا گستراند بالها
    ابدان زجان عمران شود وز رفتنش ویران شود
    جان از بدن عریان شود تا گستراند بالها
    زآمدشد این جسم و جان نگسست یکدم کاروان
    افتاد شوری در جهان زین حلّ و زین ترحالها
    پرشد دل فیض از انین زان میکند چندان چنین
    تا از دلش چون از زمین بیرون فتد اثقالها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha