کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگاه ارکنی جان ستانی تغافل کنی دل
    ز وصلت جگر خستگانرا مه من چه حاصل
    چه لطفت نوازد کسی را چو قهرت گدازد
    چو زهر تو نوش است و نوش تو زهر قاتل
    چو آئی ز شادی دهم جان روی چون ز اندوه
    ز دست فراق و وصال توام کار مشکل
    نشینی بر من دمی هوشم از سر ربائی
    چو برخیزی از پیش من فرقتت خون کند دل
    برافرازی ار قد و قامت قیامت شود راست
    بر افروزی ار رخ شود نور خورشید عاطل
    اگر جان ستانی و گر دلربائی بهر حال
    بود دل زهر جا ز هر کس بسوی تو مایل
    چه سازد ز دست بتان ستمگر دل فیض
    بجز آنکه خواند الا ما خلا الله باطل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha