کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گهی نان را فدای جان فرستی
    گهی جان را فدای نان فرستی
    گهی دلرا دهی ذوق عبادت
    که تا جانرا بر جانان فرستی
    کنی گه جان و دلرا خادم تن
    پی نانشان باین و آن فرستی
    یکی را از می عشقت کنی مست
    یکی را تره و بریان فرستی
    یکی را جا دهی در صدر جنت
    یکی سوی چه نیران فرستی
    کنی به درد دشمن را بدرمان
    ز دردت دوست را درمان فرستی
    بباری بر سر این برف و باران
    بسوی کشت آن باران فرستی
    یکیرا مست گردانی ببازار
    یکیرا ساغری پنهان فرستی
    خلاصی گه دهی تن را ز طوفان
    ببحر جان گهی طوفان فرستی
    جزای طاعت آن خواهم که جان را
    کنی مست و سوی جانان فرستی
    سزای معصیت خواهم که در دل
    ز دردت آتش سوزان فرستی
    جواب مولویست این فیض کو گفت
    اگر درد مرا درمان فرستی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha