کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گره از زلف خویش وا کردی
    بر دلم بستی و رها کردی
    در میان بلاش سر دادی
    عقدهٔ محکمش بپا کردی
    راه بیرون شدن برو بستی
    در اندوه و غصه وا کردی
    مرغ زار شکسته بالی را
    هدف تیر ابتلا کردی
    طایر قدس را ببستی بال
    طعمهٔ اژدر بلا کردی
    از برای تو من چها کردم
    تو بپاداش آن جفا کردی
    در رهت من بجان وفا کردم
    تو بجای وفا جفا کردی
    ز آتش غصه سوختی جانم
    خاکم اندر هوا هبا کردی
    هر بلائی که بود در عالم
    بر سر فیض مبتلا کردی
    هر چه کردی بجای من ای جان
    نیک بایسته و بجا کردی
    آفرین باد ای طبیب دلم
    همه درد مرا دوا کردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha