کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای بجهان نهان چو جان روشنی جهان توئی
    از همه دیدها نهان در همه جا عیان توئی
    آنکه ز جای میبرد هر نفس این دل مرا
    میکشدش بهر طرف در پی این و آن توئی
    آنکه چو عزم میکنم کز پی مقصدی روم
    میشکند عزیمتم ناگه و بیگمان توئی
    آنکه چو دیو ره زند تا بجحیم افکند
    در دل من ندا کند هی مرو آنچنان توئی
    آنکه سفر چو میکنم حافظ اهل منزلست
    باز مرا در آن سفر همدم انس و جان توئی
    آنکه رهم بخود نمود آینهٔ دلم زدود
    تا که بدیدم آنچه بود در تتق جهان توئی
    آنکه ز مهر دلبران در دلم آتشی فکند
    خاک مرا بباد داد ز آب رخ بتان توئی
    آنکه ز نطفه آفرید سرو قدان دلفریب
    کرد ز چشمهٔ حیاه آب روان، روان توئی
    در رخ دلبران تو آب در دل بیدلان تو تاب
    جان من این درین توئی جان تو آن در آن توئی
    در دل بیقرار من مایهٔ اضطراب تو
    در سر بیخمار من مستی جاودان توئی
    ناوک غمزه میزند در دل من نهان کسی
    می نکنم غلط که آن غمزه زن نهان توئی
    کیست که هر نفس مرا تازه حیات می‌دهد
    گر تو نگوئی آن منم کیست بگوید آن توئی
    کیست که ذره ذره دل میبرد از برم نهان
    هست عیان چو آفتاب دلبر من نهان توئی
    کامل و ناقص جهان سوی تو کرده روی جان
    قبلهٔ عارفان توئی مقصد سالکان توئی
    مایهٔ شورش جنون در سر فیض جز تو نیست
    حسن و جمال دلربا برزخ دلبران توئی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha