کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرحبا ای نسیم عنبر بوی
    خبری از دیار یار بگوی
    صبر دیدیم در مقابل شوق
    آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی
    تشنهٔ وصل راست بیم هلاک
    پیش از آن کاید آب رفته بجوی
    هجر را هم نهایتی باید
    یار با یار کی کند یکروی
    کرده طغرای بیوفائی ختم
    برده از خیل بی‌وفایان گوی
    در دل از آتش غمش صد داغ
    بررخ از آب دیده‌ام صدجوی
    من سرا پای درد و او فارغ
    بوده هرگز محبت از یکسوی
    گر سرا پا ز غم شوم موئی
    ندهم زو بعالمی یکموی
    فیض بگذر ز وادی وصلش
    بنشین کنجی و زغم می موی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha