کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر خستگان نداری بگذار ما نیائی
    غم کشتگان نداری بمزار ما نیائی
    تنم از غبار گردد بره گذارت افتد
    تو بگردی از ره خود بغبار ما نیائی
    بغمی نیوده پا بست نشده زمامت از دست
    تو که بار غم نداری بقطار ما نیائی
    ز خرابهٔ وفایم تو ز شهر بیوفائی
    ز تو چون وفا نیاید بدیار ما نیائی
    دلم از غم میانت شب و روز میگدازد
    نشویم تا چو موئی بکنار ما نیائی
    نشود خرابهٔ دل ز عمارت تو آباد
    تو از این سرا برون رو تو بکار ما نیائی
    چه شکایتست ای فیض که شنیده است هرگز
    که کسی بیار گوید تو بکار ما نیائی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha