کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آرامت از تن میرود زین شاهدان سیمتن
    یا رب چو مستیها کنی ز آن ساقی جان پیرهن
    زین گلرخان بیوفا دل میرود ار جا ترا
    گر جور بنماید لقا جانت نگنجد در بدن
    از حسن جان لذت بری تا حسن جانت چون کند
    از حسن جانان خود مگو کز تو نماند ما و من
    ای آنکه داری صد طرب از نشاه نبت العنب
    گر تر کنی ز آن باده لب جانت برقصد در بدن
    زین آب تلخ ناگوار گر بگذری روزی سه چار
    از سلسبیل خوشگوار جان گرددت هر ذره تن
    احزای تن چون‌جان شود جان‌تاچه سرمستان شود
    مستغرق جانان شود در عالم بی ما و من
    این می چو در تن جا کند جانرا چنین شیدا کند
    آن می چو با جانها کند چون جان اگر آید بتن
    ز الایش تن پاک شو چالاک بر افلاک شو
    تا جان ز جانان برخورد نزدیک او گیرد وطن
    ای فیض در دنیا بچش از جام عشقش جرعهٔ
    در خاک تا مستی کنی تا عشق بازی در کفن
    گر دیدهٔ جانرا جلی سازی بانوار علی
    نزد حسینت جا دهد بنمایدت روی حسن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha