کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل گیرد و جان بخشد آن دلبر جانانه
    ویران چو کند بخشد صد گنج بویرانه
    دل شد ببر دلبر جان رفت ز تن یکسر
    وز عقل تهی شد سر کس نیست درین خانه
    بس زلف دهد بر باد آنزلف خم اندر خم
    بس عقل کند غارت آن نرگس مستانه
    سویم بنگر مستان هوش و خردم بستان
    دیوانه و مستم کن مستم کن و دیوانه
    گه پند دهد واعظ گه توبه دهد زاهد
    یارب که مرا افکند در صحبت بیگانه
    غم میکشدم مطرب بر تار بزن دستی
    دیوانه شدم ساقی در ده دو سه پیمانه
    آن منبع آگاهی گفتا که چه میخواهی
    گفتم که چه میخواهم جانانه و پیمانه
    پیمانه و جانانی جانانه و پیمانی
    این نشکندم پیمان آن از کف جانانه
    پیمانه بکف کردم در مجمع بیهوشان
    گویند کئی گویم دیوانهٔ فرزانه
    تیغ ار بصدف ناید دردانه بکف ناید
    بشکن صدف هستی ای طالب دردانه
    ای در دل و جان من تا چند نهان از من
    نشنیده کسی هرگز خمخانهٔ بیگانه
    یکبار دو چارم شو روزی دو سه یارم شو
    فیض از تو بود تا کی چون استن حنانه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha