کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با تو شدم آشنا وز دو جهان اجنبی
    چون تو شدی یار من شد دل و جان اجنبی
    خواست ز تو دم زند ناطقه‌ام بسته شد
    گفت عیان غیور هست بیان اجنبی
    یاد تو چون می‌کنم میروم از خویشتن
    آمد چون آشنا شد ز میان اجنبی
    نام تو پنهان برم سامعه بیگانه است
    چون بزبان آورم هست زبان اجنبی
    چون بخیال آئیم بی خود گردم که چه
    گوید هریک ز ما هست فلان اجنبی
    از سر کویت نشان خواستم از محرمی
    گفت در آنجا که او است هست نشان اجنبی
    در طلبم در بدر آنکه بپرسم خبر
    آنکه خبردار نیست بی‌خبران اجنبی
    در حرم کبریا کس ننهادست پا
    هست زمان دم مزن هست مکان اجنبی
    دید مرا جان فشان گشته بداغش نشان
    گفت که فیض آشناست مدعیان اجنبی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha